چالشهای عمده پیش روی تولیدکنندگان در صنعت باتری رکورد روزانه تولید کنسانتره در مجتمع شهرک صبانور شکسته شد فروش «کچاد» ۳۵ درصد افزایش یافت نخستین عملیات آتشباری در معدن جانجا انجام شد واردات طلای چین افزایش یافت چه آیندهای در انتظار طلا در ۲۰۲۴ خواهد بود؟ مدیرعامل «کنور» با مقامات استانی دیدار و گفتوگو کرد بازدید رئیس اسبق هیئت عامل ایمیدرو از مجموعه صبانور
شرکت جهان فولاد سیرجان از مزیتهای رقابتی و موقعیت مکانی ویژهای برخوردار است که از نزدیکی به مجتمع سنگآهن گلگهر، قرار داشتن در مرکز اتصال شاهراههای ارتباطی جادهای چهار استان، نزدیک بودن به آبهای آزاد خلیج فارس، دسترسی به راهآهن سراسری و منطقه ویژه آزاد تجاری و اقتصادی نشئت میگیرد. این شرکت همچنین به سبب برخورداری از زیرساختهای لازم برای دسترسی به بازارهای داخلی و خارجی، با هیچگونه محدودیتی چه در حوزه تامین مواد اولیه و چه در زمینه فروش محصولات روبهرو نیست. شرکت جهان فولاد سیرجان با گامهایی که در مسیر توسعه بر میدارد، چشمانداز تبدیل شدن به یکی از بزرگترین شرکتهای فولادی منطقه و تکمیلکننده زنجیره فولاد در منطقه گلگهر با تولید 3.7 میلیون تن آهناسفنجی، 2.5 میلیون تن شمش فولادی و 1.3 میلیون تن محصولات نوردی و آلیاژی را برای سال 1404 ترسیم کرده است.
با تحولات گسترده صنایع و توسعه علوم کامپیوتری، استفاده از مواد معدنی استراتژیک بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. به سبب تمرکز ذخایر معدنی عناصر استراتژیک در چند کشور، تامین این مواد معدنی با چالشهای فراوانی مواجه شده است. ایران، به عنوان کشوری غنی از مواد معدنی مختلف و قابل استحصال، میتواند نقش بسزایی در تامین این فلزات استراتژیک و تولید ثروت ملی از این طریق ایفا کند. در این راستا، مطالعات اکتشافی عامل مهمی در شناسایی پتانسیلهای مواد معدنی استراتژیک به شمار میرود. علاوه بر این، در شرایط سیاسی فعلی که این عناصر شامل قوانین تحریمی شدیدتری هستند، شناسایی منابع مواد معدنی استراتژیک در کشور از اهمیت بیشتری برخوردار است.
امروز مقوله مديريت انرژی يکی از بحثهای مهم در بخش معدن و صنايع معدنی محسوب میشود؛ زيرا تامين پايدار انرژی يکی از مهمترين لازمههای تحقق برنامههای توليد در اين بخش محسوب میشود. بهعلاوه، با توجه به مصرف بسيار بالای انرژی در صنايع معدنی و سهم بالای هزينههای آن در بهای تمامشده محصولات اين صنعت، اتخاذ سياست مناسب در زمينه بهينهسازی مصرف انرژی ضروری به نظر میرسد. در همين راستا، شرکت معدنی و صنعتی چادرملو بهينهسازی و مديريت مصرف انرژی را يکی از رويکردهای اصلی خود قرار داده و توانسته است با افزايش بهرهوری، مصرف انرژی خود را با استانداردهای جهانی منطبق سازد.
در صنعت فولاد، پارامترهای متعددی بر ميزان مصرف انرژی يک واحد توليدی اثرگذار هستند. اگرچه ايران کشوری برخوردار از ذخاير انرژی محسوب میشود، با توجه به اهميت نگهداری از ذخاير انرژی و حفظ محيط زيست، سياستگذاری مناسب به منظور مديريت مصرف انرژی ضروری به نظر میرسد. شرکت فولاد هرمزگان را میتوان يکی از شرکتهای پيشتاز در عرصه مديريت مصرف انرژی دانست. با نگاهی به آمار مصرف انرژی اين مجموعه در سالهای اخير، بهراحتی میتوان دريافت که در کنار افزايش هرساله ميزان توليد، مصرف انرژی ويژه اين مجموعه همواره روندی نزولی را طی کرده است.
به نظر میرسد که با گذشت زمان و دستيابی بشر به دادههای گسترده علمی و تکنولوژيک، طرح اين پرسش ضروری است: اساسا فرهنگ صرفهجويی يا بهينهسازی در توليد محصولات صنعتی و معدنی چگونه تحقق میيابد؟ آيا میتوان ضمن حفظ منابع انرژی و بهينهسازی مصرف، رقابتپذيری محصولات را افزايش داد؟ شرکت معدنی و صنعتی گلگهر، به عنوان يکی از بزرگترين شرکتهای معدنی در ايران و خاورميانه، علاوه بر داشتن نقش مهم در زنجيره بالادست و پاييندست صنايع فولادی کشور، استراتژی قابلتوجهی در زمينه بهينهسازی مصرف انرژی به منظور ارتقای رقابتپذيری و حفظ زيستبوم دارد. شيرينسازی آب خليج فارس، ورود آن به منطقه گلگهر و بهروزرسانی تکنولوژی مورد استفاده در انرژی برق و گاز سه برنامه مهم اين شرکت برای توسعه توليد طی يک دهه آينده است. شواهد و قرائن نشان میدهند که در صورت تحقق اين برنامهها و توالی رشد اين شرکت در بهينهسازی مصرف انرژی، دور از انتظار نيست که در روزگاری نهچندان دور، فرهنگ صرفهجويی يا بهينهسازی مصرف انرژی در منطقه خاورميانه از روی دست اين شرکت پيشرو نوشته شود.
يکی از رويکردهای مهم صنعت فولاد در جهان، توسعه تکنولوژیها و حرکت به سمت کاهش و بهينهسازی مصرف انرژی است؛ زيرا مقوله انرژی نقش پررنگی را در بهای تمامشده محصولات فولادی ايفا میکند. در ايران نيز اين مقوله در سالهای اخير بهشدت مورد توجه قرار گرفته است. افزايش قيمت حاملهای انرژی و نيز اهميت بالای مسائل زيستمحيطی موجب شده است تا مديريت و بهينهسازی مصرف انرژی از جايگاه مهمتری در سياستگذاریهای صنعت فولاد برخوردار شود. شرکت فولاد خوزستان نيز از اين تحولات عقب نمانده و همواره سعی داشته است تا با توسعه فرايندهای مختلف توليد خود و بهينهسازی مصرف انرژی، گام بلندی را در راستای حفظ منابع انرژی کشور و نيز کاهش بهای تمامشده خود بردارد.
به طور کلی، در صنعت فولاد، سهم هزينههای مصرف انرژی در بهای تمامشده محصولات، بسته به نوع فرايند توليد، مصارف انرژی و به تبع آن هزينهها، متفاوت است. در مورد شرکتی مانند فولاد مبارکه که دارای فرايندهای مختلف توليد فولاد است، يعنی از سنگمعدن تا توليد کلاف گرم و در انتها نورد سرد را شامل میشود، تقريبا میتوان گفت حدود 10 درصد هزينه توليد مربوط به انرژی است که رقم بسيار بالايی تلقی میشود. از طرف ديگر، مصرف انرژی به توليد گازهای گلخانهای میانجامد؛ پس هر نوع تلاشی برای صرفهجويی در مصرف انرژی به بهبود عملکرد زيستمحيطی منجر میشود. از اين ديدگاه، صرفهجويی در مصرف انرژی و کاهش گازهای گلخانهای و تاثيرات محيطزيستی آن در يک رديفِ اهميت قرار میگيرند.
انرژی را میتوان يکی از مولفههای مهم و تعيينکننده در بهرهوری توليد و بهای تمامشده محصولات در بخش معدن و صنايع معدنی دانست. مسلما استفاده از تکنولوژیهای جديدتر و پيادهسازی سيستمهای مديريت انرژی در اين عرصه میتواند در کاهش هزينههای توليد موثر باشد و منجر به بهبود شرايط زيستمحيطی واحدهای توليدی شود. در صنعت مس، پارامترهای متعددی بر مصرف انرژی برای توليد هر تن محصول موثر هستند. با اين حال، شرکت ملی صنايع مس ايران توانسته است با بهروزرسانی تکنولوژیها و دستيابی به بهرهوری مناسب، مصرف انرژی خود را تا حد قابلقبولی مديريت کند.
امروزه، با بيشتر شدن بحرانها در سطح جهان، بسياری از صنايع با مشکلات متعددی مواجه شدهاند که میتواند تهديد بالقوهای برای حيات آنها تلقی شود. صنعت فولاد، به دليل کاربردهای متنوع در صنايع حساس و راهبردی، همواره با بحرانهايی در زمينه ايمنی، استانداردسازی، مواد اوليه، توليد، تحريمها، محيط زيست و... مواجه بوده است. شرکت جهان فولاد سيرجان، به عنوان يکی از شرکتهای پيشرو در داخل کشور بهويژه در زمينه مديريت بحران، با برنامهريزی و تعريف الگوهای جديد به منظور افزايش و جهش محصولات توليدی، همواره توانسته است ضمن دستيابی به سودآوری و رکورد توليد، الگوي مناسبی برای مديريت بحران منطقه ارائه دهد.
مسئله تکميل زنجيره ارزش فولاد و حرکت به سمت توليد محصولات نهايی فولادی در سالهای اخير به يکی از رويکردهای اصلی اقتصاد کشور بدل شده است. در همين راستا، سرمايهگذاریهای گستردهای در زمينه توسعه ظرفيتهای اين زنجيره در نقاط مختلف کشور انجام شده است. مسئله مهم در اين زمينه، محدوديتهای تامين سنگآهن به عنوان ماده اوليه اين زنجيره به دليل توجه ناکافی به بحث اکتشافات و چالشهای موجود در واردات سنگآهن است؛ مسئلهای که به نظر میرسد در صورتي که در سالهای آينده اقدامي جدی برای مديريت و رفع آن انجام نشود، به بحرانی بزرگ برای صنعت فولاد کشور بدل خواهد شد.
صنعت امروز مملو از ريسکها و عدم قطعيتهايی است که هريک از آنها، در صورت عدم برنامهريزی مناسب به منظور مواجهه با آن، میتواند تا حد زيادی فعاليت سازمان را متاثر سازد و حتي بحرانی عميق ايجاد کند. به همين دليل، امروز مديريت بحران به شاخهای مهم از مديريت استراتژيک تبديل شده است که اهتمام و توجه کافی به آن برای ثبات و موفقيت سازمان ضروری به نظر میرسد. به طور کلی، مديريت بحران علمی است که با ارزيابی و تجزيهوتحليل بحرانها، از بروز آنها پيشگيری میکند و يا در صورت بروز، تاثيرات و تبعات منفی بحرانها را به حداقل میرساند.
سرعت گرفتن روند تحولات اقتصادی جهان و تعدد پارامترهای اثرگذار بر فعاليت و توسعه سازمانها موجب شدهاند تا برآورد ريسکها و مديريت بحران به بخشی جدايیناپذير و طبيعی از برنامههای يک سازمان تبديل شود. امروز بحرانها ديگر يک رخداد غيرعادی، اتفاقی و کمياب تلقی نمیشوند، بلکه در تاروپود جوامع رخنه کردهاند. صنعت فولاد ايران، به رغم چشمانداز گسترده ترسيمشده، امروز با چالشهايی جدی از جمله محدوديتهای فروش، تامين مواد اوليه، زيرساختهای لجستيک و... مواجه است که بیتوجهی به هريک از اين چالشها صنعت فولاد را در آستانه ورود به بحرانی دشوار قرار خواهد داد.
مديريت بحران در بخش صنعتی و معدنی همواره بر تکميل امکانات به منظور ارتقای فرايند توليد تاکيد میکند. اگر شرکتهای بزرگ معدنی بتوانند در مسير رفع بحرانهای احتمالی در آينده، پيشبينیهای مناسب و درستی ارائه دهند، يقينا مزيت رقابتی مناسبی نسبت به ساير شرکتها به دست خواهند آورد. شرکت معدنی و صنعتی گلگهر طی چند سال گذشته، ضمن استفاده از ظرفيتهای خود در زمينه بومیسازی به عنوان عنصری برای خنثیسازی بحرانها، روند قابلقبولی را در مسير هوشمندسازی معادن و کارخانههای فرآوری در پيش گرفته است. اين شرکت، با آگاهی از برخورد بحرانها با برخی عناصر شامل ايمنی، استانداردسازی، مواد اوليه و محيط زيست، برنامهای بلندمدت با عنوان «گلگهر 2030» تنظيم و تبيين کرده است تا از اين طريق بتواند همچون گذشته به طور کامل بر بحرانهای احتمالی در آينده فائق آيد.
امروزه سازمانها در زنجيره فعاليت خود، از تمام فرايندهای تامين و توليد تا فروش محصولاتشان، با چالشها و بحرانهای طبيعی و غيرطبيعی متعدد و گوناگونی مواجه هستند که بیتوجهی به هريک از آنها ممکن است عملکرد سازمان را مختل کند و حتی آن را به ورطه نابودی نيز بکشاند. با توجه به اين مسئله، لزوم توجه به جايگاه مديريت بحران از اهميت بسيار بالايی برخوردار است. مديريت بحران علمی است که به کاهش احتمال وقوع بحران و کاستن از آثار سوء آن در صورت رخ دادن میپردازد.
شرکت فولاد لجستيک يکی از شرکتهای حمل چندوجهی در کشور است که از نظر ميزان پيمايش، رتبه برتر را در کشور داراست. اين شرکت بازوی لجستيکی فولاد خوزستان محسوب میشود و از سال گذشته، بر اساس ادغام سه شرکت حملونقل باری جادهای و ريلی و تعميراتی ايجاد شده است. شرکت فولاد لجستيک در سال گذشته موفق شد تمامی شمش صادراتی فولاد خوزستان را از طريق ريل حمل کند و رکورد حمل ده سال قبل در حوزه حمل مواد اوليه برای فولاد خوزستان را شکست و از اين بابت رشد 11.8 درصدی آمار حمل را نسبت به سنوات قبل به ثبت رساند.
بر اساس اهداف سند چشمانداز فولاد کشور در افق 1404 و دستيابی به ظرفيت 55 ميليون تن فولاد خام، تکميل زنجيره ارزش و جلوگيری از خامفروشی از مهمترين عوامل موثر در تحقق اين هدف برشمرده میشوند. شرکت فولاد کاوه جنوب کيش، با قرارگيری در موقعيت جغرافيايی مناسب و دسترسی به منابع طبيعی و معدنی، يکی از بزرگترين واحدهای فولادی کشور محسوب میشود که توانسته است در کنار تامين بازار داخل، بخش بزرگی از محصولات خود را صادر کند و از اين طريق موجب رشد اقتصادی منطقه و ارزآوری به کشور شود.
مجتمع معدنی و صنعتی فسفات اسفوردی يکی از مهمترين و بزرگترين واحدهای توليد فسفات کشور محسوب میشود که از ذخاير گسترده اين ماده معدنی ارزشمند برخوردار است. واگذاری راهبری اين مجتمع به بخش خصوصی در سال 1395 موجب شده است تا تحول قابلملاحظهای در آمار توليد و فروش اين مجتمع ايجاد شود. در همين راستا، در سال جاری، طرحهای توسعه متعدد و گوناگونی به منظور افزايش ظرفيت توليد و تکميل زنجيرههای ارزش مجموعه شکل گرفته است که بهرهبرداری از آنها فرصتهای مناسبی را برای تامين نياز داخلی و صادرات اين محصول ارزشمند فراهم میسازد.
شرکت فولاد هرمزگان، با برخورداری از شرايط جغرافيايی مناسب و نزديکی به بندرها و منابع انرژی، از ظرفيتهای بسيار مناسبی برای نقشآفرينی در صنعت فولاد کشور برخوردار است. اين شرکت در سالهای اخير توانسته است آمار توليدات خود را به ظرفيت خود نزديک کند. در همين راستا، اين مجموعه سياستهای مختلفی را در زمينه افزايش ظرفيت توليد و حرکت به سمت توليد محصولات با ارزش افزوده بالاتر در دستور کار قرار داده است. طرح افزايش ظرفيت توليد از 1.5 به دو ميليون تن و احداث پروژه توليد ورقهای عريض از جمله مهمترين طرحهای توسعه شرکت فولاد هرمزگان به شمار میآيند که سبب خواهند شد تا سهم اين شرکت از تامين بازارهای داخلی و بينالمللی افزايش يابد.
اصولا بِرندسازی، به مثابه يک هويت معاصر، همواره نقش مهمی در تحولات عصر کنونی ايفا کرده است. آنچنانکه برخی از کارشناسان حوزه بِرندينگ معتقدند، محصولات بدون بِرند همچون آب بدون اکسيژناند که وجود آن به ارتقای سيستم سازمانی و نبود آن به مرگ سيستم سازمانی به مثابه بدن انسان در بلندمدت منجر خواهد شد. از طرف ديگر، موضوع بِرندينگ برای صنايع معدنی و فلزی، بهويژه صنايع فولادی که نقشی اساسی در تحولات زندگی مدرن دارند، همواره در مرکز توجه شرکتها و سازمانهای بزرگ قرار داشته است. ايران نيز، به عنوان يکی از بازيگران مهم صنعت فولاد، دارای شرکتها و نهادهايی مهم و اثرگذار است. يکی از اين شرکتها شرکت معدنی و صنعتی گلگهر نام دارد که با اتخاذ برنامههای استراتژيک بلندمدت شامل کشف پهنههای جديد معدنی، تنوعبخشی به محصولات، بومیسازی تجهيزات و قطعات، هوشمندسازی فعاليتها، توسعه سرمايهگذاری غيرفولادی، افزايش بهرهوری توليد و بسياری موارد ديگر، در نظر دارد تا ضمن ارتقای رقابتپذيری محصولات، بِرند گلگهر را به يک هويت مستقل و معاصر تبديل کند.
عضو هییتمدیره شرکت فولاد خوزستان گفت: فولاد خوزستان، که یکی از شرکتهای پیشتاز صنعت فولاد کشور به شمار میرود، همواره اقدامات متعددی در مسیر ارتقای سودآوری خود در دستور کار داشته است. توانایی بالای مدیریت این مجموعه در بهرهگیری مناسب از ظرفیتها و داراییهای سهامداران باعث شده است تا بازده حقوق صاحبان سهام این شرکت با رشد مطلوبی همراه شود. از مهمترین اقدامات و تلاشهای تاثیرگذار این شرکت میتوان به افزایش نرخ تولید و فروش اشاره کرد. تکمیل زنجیره ارزش فولاد و سرمایهگذاری در شرکتهای فعال در طول زنجیره نیز از پارامترهای تاثیرگذار بر ارتقای سودآوری شرکت فولاد خوزستان شمرده میشود.
يکی از محصولات جانبی صنعت مس، در حلقه توليد معدنی، موليبدن است. اين فلز همراه، که عمدتا در ذخاير پورفيری مس وجود دارد، هر ساله به ميزان 250 هزار تن از منابع معدنی در بازارهای جهانی عرضه میشود. علاوه بر اين، موليبدن بازيافت نيز میشود، اما سهم محدودی از عرضه جهانی اين فلز را در دست دارد. بزرگترين مصرفکننده موليبدن، توليدکنندگان فولادهای زنگنزن، مهندسی و ابزار هستند که سالانه حدود 168 هزار تن از اين فلز را مصرف میکنند. در ايران، توليد فولاد آلياژی به ميزان محدودی انجام میشود و اين امر باعث شده است تا حجم قابلتوجهی از موليبدن معدنی که توسط بخش پاييندستی صنعت موليبدن به اکسيد يا فروموليبدن تبديل میشود، به جای مصرف در بازار داخلی، در بازارهای بينالمللی عرضه شود.