سازمانها (گروههای بههمپیوسته از افراد)، از یک تیم مهندسی چندنفره تا یک کشور در معنای کلان، دارای استعدادهای منحصربهفردی هستند که در نهایت از دو منبع نشئت میگیرند: دانش و منابع طبیعی. مزیتها همگی زاییده تلاش برای شکوفایی این استعدادها هستند. در ادبیات تولید ملی، این استعدادها خودشان را در هزینه تمامشده محصولات و خدمات تولیدی یک اقتصاد نشان میدهند: اصطلاحا به کارایی هزینهایِ تولید از سطح کسبوکارها تا کشور در معنای کلان، مزیت نسبی گفته میشود. هنگامی که در سطح خُرد، یعنی سطح کسبوکارها، معیارِ خاص بودن محصولات و خدمات که به مزیت تفاضلی شناخته میشود را به مفهوم مزیت نسبی اضافه کنیم، به مزیت رقابتی میرسیم که معیاری جامعتر اما در سطح خُرد برای ارزیابی توان رقابتی کسبوکارها در تولید کالاها و خدمات است. یک نکته مهم این است که رقابت در اینجا نقش یک عامل برای همافزایی تولیدی بنگاهها برای ارتقای سطح مزیت تفاضلی است نه عاملی برای افزایش مزیتهای ناپایدار و سوداگرانه صرفا مالی. معادن و صنایع معدنی در مرحله «تولید اولیه» (primary production) و «صنایع سنگین» (heavy industries) کشور قرار میگیرند و به دلیل رابطه بالادستی با تولید ملی (پیوندهای پسینی قابلتوجه)، نقش بسترساز را برای شکوفایی مزیتهای رقابتی بیشتر کسبوکارها دارند. با وجود آنکه معادن و صنایع معدنی برای شکوفایی استعدادهای تولیدی کشور عامل تعیینکننده محسوب میشوند، سهم معادن از تولید ناخالص ملی کشور همچنان کمتر از یک درصد است. البته با پیشرفتهایی که در زمینه فراوری محصولات معدنی حاصل شده، سهم فراوری خصوصا در تولید آلومینیوم، سیمان، مس و زنجیره فولاد به حدود ۴ درصد رسیده است.
ایران، کشوری مملو از ظرفیتها و پتانسیلهای صنعتی و معدنی
از نظر منابع طبیعی بهجز نفت و گاز، ذخایر معدنی ایران در گروه کانیهای فلزی مهم مانند مس، سنگآهن، روی، منگنز و طلا مزیت نسبی معدنی شناخته میشوند که بستر مناسبی برای رشد تولید ملی است. همچنین وضعیت معادن ایران در گروه کانیهای غیرفلزی نیز برجسته است که با توجه به فوج انبوه سرمایهگذاریهای زیرساختی جهانی، فرصت مناسبی را برای صادرات و ارزآوری نیز حداقل تا افق ۱۴۰۴ (۲۰۲۵) به وجود میآورد (جدول ۱).
از نظر سرمایه انسانی و ذخیره دانش نیز که زیربنای رشد پایدار تولید محسوب میشود، دانش فنی ـ مهندسی بومی در صنایع سنگین، خصوصا صنایع سنگین معدنی، اصلیترین عامل انسانی مزیت معادن و صنایع معدنی در کشور محسوب میشود. حوزههای مهندسی درگیر در پروژههای معدنی کشور بازهای از طراحی و ساخت کارخانههای فرآوری تا بهروزترین فرایندهای هوشمندسازی و اینترنت اشیاء صنعتی (IIot: Industrial Internet of Things) و صنعت نسل ۴ (Industry 4.0) را بدون نیاز به مشاوران خارجی در بر میگیرد که در واقع یک مزیت نسبی دانشبنیان محسوب میشود.
یک نکته خاص در مورد معادن و صنایع معدنی ایران، علاوه بر مزیت منابع و دانش، بهرهمندی همزمان ایران از ذخایر معدنی و ذخایر نفت و گاز (با دارا بودن ۱۰ درصد ذخایر نفت و ۱۵ درصد ذخایر گاز جهان) است. با توجه به وابستگی صنایع معدنی به انرژی، این رابطه به نوعی همافزایی و مزیت نسبی برای محصولات معدنی ایران تبدیل میشود و این قدرت را به ایران میدهد که منابع انرژی را به سمت صنایع معدنی با ارزش افزوده بالاتر کانالیزه کند. با صادرات مازاد تقاضای صنایع داخلی به بازارهای جهانی(خصوصا اقتصادهای نوظهور مانند چین) میتوان ارز لازم برای تامین نیاز صنایع تولیدی داخلی را در اختیار کشور قرار داد. در واقع نقش پشتیبانی و بسترسازی صادرات محصولات معدنی مازاد نیاز در تجربه توسعهای اقتصادهای نوظهور قابلمشاهده است.
چالشها و راهکارها
یک شاخص مهم برای ارزیابی گلوگاه معادن برای تولید ملی نسبت ذخایر اکتشافی به استخراج است. در گروه کانیهای فلزی دارای مزیت در ایران، نسبت ذخایر به استخراج به شکل غیرمنطقی بالاست که دلیل کلیدی آن رشد ناکافی استخراج و تولید معادن نسبت به اکتشاف است. از سوی دیگر، فعالیتهای اکتشافی نیز گلوگاه جدی رشد تولید معادن است. برای مثال، طبق بعضی از محاسبات، ذخایر موجود سنگآهن کشور فقط بین ده تا چهارده سال پس از افق ۱۴۰۴ تکافوی نیاز صنعت فولاد را خواهد کرد و برای تضمین جریان منظم مواد اولیه این صنعت باید اهداف اکتشافی معدنی جدیدی تعریف و عملیات اکتشاف آغاز شود. اما کمبود مطالعات اکتشافی، سطح پایین عمق و دقت و عدم اطمینان به اکتشافات انجامشده توسط سازمانهای متولی از مسائل کلیدی این حوزه هستند. بهعلاوه، فرسوده بودن و کمبود ماشینآلات اکتشاف، استخراج و حمل مواد معدنی و نبود رویکرد منسجم اعطای امتیازات بهرهبرداری در محدودهها و معادن نیز بدل به چالشهای مزیت رقابتی معادن در سالهای اخیر شدهاند. از نظر مالی و اقتصادی نیز نوسانات فضای کسبوکار و سیاستگذاریهای نامنسجم اصلیترین عوامل تهدید این مزیتها هستند. معادن و صنایع سنگین معدنی، به دلیل ماهیت تخصصی و نیاز به سرمایهگذاری بزرگمقیاس با تکنولوژیهای خاص، نیازمند ورود شرکتهای تخصصی با سرمایه در گردش بالا هستند. اما سیستم اعطای حق بهرهبرداری محدودههای معدنی در کشور بدون لحاظ اهمیت توانمندی شرکتها صورت میگیرد که باعث تحقق نیافتن پتانسیل تولید معادن کشور میشود.
با توجه به موارد ذکرشده، اولین اقدام برای تقویت مزیتهای رقابتی این خواهد بود که یک استراتژی منسجم توسعه صنعتی بر اساس نگاه سیستمی تدوین شود. این را باید دانست که بالا بردن سطح تولید معادن و صنایع معدنی یا سهم بالاتر این صنایع از تولید ملی به خودی خود متضمن تولید صنعتی با ارزش افزوده بالاتر نیست، بلکه حمایت از معادن و صنایع معدنی باید در یک منظومه سیاستهای صنعتی مکمل قرار بگیرد. طبق آخرین مطالعات، از میان پنجاه کشوری که دارای بالاترین سطح «شاخص تاثیر صنایع معدنی (بر تولید ملی)» هستند، فقط سه کشور از نظر صنعتی «توسعهیافته» محسوب میشوند(مانند استرالیا و کانادا) و بسیاری از این کشورها مانند کنگو، بورکینافاسو و مالی، که سه رتبه اول را دارند، تقریبا خامفروش محض هستند (تاثیر اندک صنایع معدنی بر سطح زندگی و توسعه اقتصادی). اقدام بعدی این خواهد بود که برنامههای عملیاتی رفع گلوگاه معادن و صنایع معدنی در سه سطح اقتصادی، قانونی و تولیدی تدوین و اجرایی شوند. اقدام موازی در سطح کسبوکارها نیز افزایش تدریجی سهم تحقیق و توسعه و فعالیتهای دانشبنیان از ارزش افزوده است. طبق بررسیها، یکی از اصلیترین اهرمهای افزایش بهرهوری معادن و صنایع معدنی تمرکز بیشتر بر علم داده، هوش مصنوعی، مدلسازیهای فضایی و صنعت نسل چهارم است که فقط در سایه باور به دانش به عنوان اصلیترین پیشران مزیتهای رقابتی امکانپذیر است.
در مسیر توسعه و سودآوری پایدار
شرکت سرمایهگذاری پارسیان از سال ۱۳۹۳ تاکنون، با تکیه بر مزیتهای مغفول منابع طبیعی و دانش مهندسی در کشور، اقدام به توسعه معادن و صنایع معدنی در حوزه زنجیره ارزش فولاد کرده است. ایران، با دارا بودن رتبه دهم جهانی در ذخایر سنگآهن، مزیت قابلتوجهی را در این زمینه داراست و صنایع سنگین فولاد نیازمند افزایش سطح تولید این محصول است. از سوی دیگر، توجه این شرکت محدود به زنجیره فولاد نبوده است و مطالعات میدانی این شرکت نشان میدهد که مزیتهای معادن ایران در حوزه فلزات پایه و نیز عناصر نادر خاکی، که استراتژیکترین محصولات معدنی محسوب میشوند، با تمرکز بیشتر بر فعالیتهای اکتشافی و افزایش عمق اکتشافات در سطح کشور قابل شناسایی، بهرهبرداری و تبدیل به منابع ارزش افزوده صنعتی کشور هستند. برای مثال، صنعت مس یکی از صنایع کلیدی پشتیبان برای صنایع زیرساختی (مانند صنعت ساختمان) و صنایع تولیدی مصرفی (مانند صنایع الکترونیکی) محسوب میشود که مطالعات جهانی رشد قابلتوجه ارزش این محصول را در افق ۲۰۲۵ پیشبینی میکنند (نمودار ۱).
سند استراتژی ۱۴۰۵ این شرکت، با تاکید بر سودآوری پایدار و نگاه بلندمدت و با توجه به اهمیت جهانی روزافزون فلزات پایه و عناصر نادر خاکی تا سال ۲۰۲۵ میلادی، توجه به این حوزه را نیز علاوه بر زنجیره فولاد با تاکید بر توسعه ماشینآلات پیشرفته اکتشافی کشور در دستور کار قرار داده است. این ماشینآلات، علاوه بر کاهش میانگین عمر تکنولوژی حفاری کشور، کمک زیادی به اکتشاف ذخایر پنهان و عمیق خواهند کرد. بهعلاوه، این شرکت تلاش کرده است تا همزمان با توسعه معادن، اقدام به گسترش پایه دانش، حمایت از استارتآپها و تحقیق و توسعه در حوزههای فرآوری و استخراج معدنی نیز بکند که بهرهوری و کارایی عملیاتهای جدید تعریفشده در حوزه جدید را افزایشی قابلتوجه خواهد داد. کاربرد تکنولوژیهای دادهمحور و فناوری اطلاعات و ارتباطات نیز جزو حوزههای نوینی هستند که این شرکت در دستور کار دارد.
انتهای پیام/
ثبت دیدگاه