توان آيندهنگري، شناسايي محيط و برنامهريزي اثربخش برای موفقيت در آينده در گرو برخورداری از تفكر استراتژيك است. اينكه چرا برخی شركتهاي بزرگ و موفق در مدتزمان كوتاهي با از دست دادن سهم بزرگي از بازار خود به موقعيتي معمولي و حتي تأسفبار تنزل يافتهاند و اينكه چرا برخی شركتهاي كوچك و گمنام یکباره به جايگاه ممتازي در صحنه رقابت بينالمللي رسيدهاند را متخصصان علم مديريت در مفهومي بهنام استراتژي و مديريت استراتژيك جستوجو ميكنند. داشتن تفكر و برنامهريزي استراتژيك به مديران كمك ميكند براي سازمان خود نوعي مزيت رقابتي در محيط ايجاد کرده و بهراحتی نوسانات سياسي، اقتصادي و اجتماعي را تحمل و حتي بر آنها غلبه كنند. بديهي است نگاه مديريت استراتژيك بر كنترل و رهبري سازمان بهراحتی ميتواند سازمان را در تلاطمهاي غیرقابلپیشبینی و بازار متغير امروزي در فضاي رقابت در حاشيه امنيت و هوشمندي، به مقاصد خود برساند.
مهندسي صنايع بهعنوان شاخهای ميانرشتهاي با تمركز بر بهینهگرایی در تمامي ابعاد بهعنوان يكي از مهمترین علوم صنعتي شناخته شده است. مهندسان صنايع با ابزارهاي مختلف (بهطور عمده مدلهاي رياضي و بهينهسازي) بهراحتي ميتوانند در تخصصهاي گوناگون سازماني نقش موثري ايفا کنند. ازجمله فعاليتهاي اين حوزه، مديريت و برنامهريزي نت، كنترل كيفيت، برنامهريزي فرآیند توليد، تضمين كيفيت، تحليل سيستمها، ارزيابيهاي كار و زمان، برنامهريزي برای خريد و فروش محصولات، بهينهسازي موجوديها و روشهاي انبارداري، بهبود ترافيکهاي صنعتي (حملونقل)، كنترل و بهينهسازي فعاليتهاي كارگاههاي صنعتي، چيدمانها، اقتصاد مهندسي و ارزيابي فني و اقتصادي طرحها، مديريت پروژهها، شبيهسازيها و… است كه انجام آنها ميتواند بهعنوان ابزاري كارآمد در بهينهسازي اجراي فرآیندهاي سازمان بهكار آيد. در این میان، رشد سريع دانش در اين حوزه و شناخت كافي مديران ارشد سازمان نسبت به کارآمدی فعاليتهاي حوزه مهندسي صنايع، سبب رشد و توسعه اقتصادي سازمانها در بازارهاي رقابتي شده است؛ ازاینرو توجه به مهندسي صنايع و مديريت استراتژيك، لازمه توسعه صنعت كشور محسوب میشود چراکه امروزه اقتصاد در صنعت حرف اول را ميزند و رقابت در بازار شرط بقاي یک سازمان است.
اهميت مديريت استراتژيک در صنعت فولاد
صنعت فولاد بهعنوان یک صنعت محوري پس از نفت، نقش موثر و گستردهاي در توسعه اقتصادی كشور دارد. بر همين اساس و با توجه به آگاهي رهبران صنعت فولاد كشور، در چند سال گذشته علاوه بر تنظيم سند و چشمانداز توسعه فولاد و معادن و ارائه راهكارهاي اجرايی برای صنعت فولاد، رويههاي مناسبي بهمنظور تسري اهداف و برنامهها تا سطح سازمانها، ارائهشده و بهطور مستمر مورد پايش قرار گرفته است. اگرچه بعضا اختلافنظرهايي در سند توسعه وجود دارد ليكن اين تعارضات با همفكري مسئولان و متخصصان در جلسات گوناگون و همايشهاي مرتبط، بررسي و اصلاح میشوند.
مديريت استراتژيك نقش قانونگذاري ندارد، اما ميتواند با ارائه راهكارها و تعريف اهداف به جهتگيري درست سازمان كمك کند و بهمنظور اجراي برنامهها، سبب تدوين دستورالعملهايي در سطح سازمان شود. اگرچه در اين حوزه استانداردهایی مانند استاندارد سیستم مدیریت استراتژیک ( IFSQ 11010:2014) نیز وجود دارد و برای تدوین یک برنامه استراتژیک، مدلهای مختلفی در سطح ملی و بینالمللی پیشنهادشده، اما تاکنون استانداردی که بتواند چارچوبی برای تدوین، اجرا، کنترل و بازنگری یک برنامه استراتژیک فراهم آورد، بهطور ويژه به تصویب نرسیده است. در این شرایط، مجمع استاندارد و کیفیت اسلامی با همکاری برجستگان این حوزه، با تدوین استاندارد سیستم مدیریت استراتژیک (IFSQ 11010:2014)، ضمن تحقق هدف مذکور و همچنین توجه به نیاز ذینفعان راهکارهای لازم برای دستیابی به اهداف عالیه سازمان را مشخص و مسیر را هموار کرده است. این استاندارد با استانداردISO 9001 سازگاری مناسبی داشته و در تدوین آن سعی شده یک سیستم مدیریت استراتژیک بهراحتی در کنار سایر سیستمهای یک سازمان ازجمله سیستم مدیریت کیفیت پیادهسازی شود. در اين زمینه در چند سال گذشته به مديريت استراتژيك در استانداردهاي توجه خاصي شده است. مثلا در استاندارد ISO26000 در حوزه مسئوليتهاي اجتماعي و فرآیند مديريت استراتژيك در توسعه پايدار، مسئوليتهاي اجتماعي با ظرافت ويژه آورده شده است. اين موضوع در اغلب استانداردها جايگاه ويژهاي دارد. درباره استقرار مديريت استراتژيك، منابع مفيد و متعددي (كتاب فردآر ديويد و…) وجود دارند كه ميتوان براساس آنها اقدامات لازم را انجام داد.
شركت فولاد خوزستان بهعنوان قطب صنعت فولاد كشور از ديرباز با رعايت مسائل مديريتي، ساختارهاي تصميمگيري مبتني بر برنامهريزي و توليد با تمركز بر بهرهوري و مسائل اقتصادي، آگاهي مطلوب و بلوغ موثري در بهرهگيري از مديريت استراتژيك و مهندسي صنايع داشته است. در اين راستا دو مجموعه با عناوين مديريت مهندسي صنايع و مديريت برنامهريزي جامع و استراتژيك در فولاد خوزستان فعال هستند. در این شرکت، واحد مديريت استراتژيك به بررسي و تحليل محيط درونی و بيروني صنعت فولاد پرداخته و استراتژيها و اهداف كلان سازمان را تدوين، ارائه و كنترل ميکند و مديريت مهندسي صنايع بر بهينهسازي فعاليتها و ارائه راهكارهای اقتصادي برای انجام فرآیندها و افزايش بهرهوري سازمان تمركز دارد.
مسلما توسعه شرکت فولاد خوزستان در حوزههاي گوناگون مانند استانداردها، سرآمدی در جايزه تعالي سازماني، سرآمدی در رضايت مشتريان، افزايش توليد، توسعه سهم بازار، سرآمدی در صادرات، پيشبيني توسعه محصولات و تكنولوژيها، مسئوليتهاي اجتماعي، افزايش سود عملكرد سازمان، كاهش هزينهها و افزايش بهرهوري، خود گواهي بر توجه مديريت ارشد و رهبران سازمان به مسائلي همچون مهندسي صنايع و مديريت استراتژيك است كه در سايه همكاري صميمانه و همگرايانه همه کارکنان شركت فولاد خوزستان حاصل شده است.
اصلاح فرآيندها، لازمه افزايش بهرهوري
فرآیندها ارکان اصلی در فعالیت یک سازمان هستند و با اجرای درست آنها، دستیابی به اهداف استراتژیک میسر میشود. با بهبود فرآیندهای کسبوکار، ارزش ارائهشده به مشتری افزایش مییابد. مدیریت فرآیندهای کسبوکار (BPM)، رویکردی سیستماتیک است که بهکارگیری آن منجر به افزایش کارآیی و اثربخشی فرآیندهای سازمان شده و انعطافپذیری سازمان را در برابر تغییرات اجتنابناپذیری که اغلب بهدلیل شرایط بازار اتفاق میافتد، افزایش میدهد. همه این موارد، لزوم حرکت در مسیر تبدیل سازمان وظیفهگرا به فرآیندمدار را آشکار میکند. این حرکت دارای مراحلی است و سازمان تنها با کسب تواناییها و قابلیتهای موردنیاز میتواند از یک مرحلهبهمرحله بالاتر ارتقاء یابد. در اين زمینه براساس سطح بلوغ سازمان، اجراي مديريت فرآیندها نيز ميتواند با تاثيرگذاري بيشتر موجب بهبود فرآیندهاي کسبوکار شود.
بهبود فرآیندهاي سازماني سبب تسهيل فعاليتها، استفاده مطلوب از منابع، كاهش زمان، افزايش رضايت كاركنان، افزايش رضايت مشتريان و در نهايت افزايش منافع سازمان، افزايش بهرهوري و كاهش هزينهها خواهد شد.
اهتمام به بهبود فرآيندها در سايه برنامهريزي دقيق
از سال ۲۰۰۰، مجموعه استانداردهاي ISO مبتني بر ساختار فرآیندي ارائه شد. كمي پیش از آن و البته پس از سال ۲۰۰۰ ميلادي بر موضوع فرآیند در یک سازمان تمركز ويژهاي شد. در اين راستا، مديريت فرآیندهاي کسبوکار با سرعت زيادي در سطح سازمانها و در ميان دانشمندان علم مديريت، موردتوجه قرارگرفته و توسعه يافت.
در شركت فولاد خوزستان دپارتماني با عنوان روشها و فرآیندها، به موضوع تعريف و بهبود مستمر فرآیندهاي کسبوکار سازمان ميپردازد و مديريت فرآیندهاي سازمان را عهدهدار است. اين مجموعه براساس ضوابط تعريفشده در علم مديريت فرآیند، فعاليتهاي سازمان را در قالب فرآیندهاي گوناگون طراحي کرده و بهطور مستمر با پايش سنجههاي آن و ارائه راهكارهاي اصلاحي، بهبود مطلوب را در اجراي فرآیندها ايجاد ميکند.
در حال حاضر استاندارد BPMN (Business Process Management Initiativeبهعنوان مرجع مناسب مديريت فرآیندهاي کسبوکار موردتوجه شركت فولاد خوزستان قرار دارد. این استانـدارد ازسوی سازمـان مدیریـت فرآینـد کسـبوکار موسوم به BPMI در سال ۲۰۰۴ ارائه و در سال ۲۰۰۶ عضو رسمی کنسرسیـوم OMG یـا Open Management Group شد و بهعنوان یکی از استانداردهای بینالمللی مورد تایید این سازمان قرار گرفت.
BPMN را اصلیترین ابزار و استانداردی میدانند که در فناوری BPM در اختیار کاربران گذاشته میشود. پس از انتشار نسخه اولیه و غیررسمی BPMN2 در ابتدای سال ۲۰۱۱، این استاندارد تاکنون دوبار موردبازنگری قرارگرفته و برای کسب نظرات دیگران، به اشتراک گذاشته شده است. در فولاد خوزستان علاوه بر استاندارد ارائهشده، از دو مدل SAP و APQC برای بهبود و تعريف فرآیندها نيز استفاده شده است.
انتهای پیام/
ثبت دیدگاه