تاریخ، مملو از اختراع، اکتشاف، نوآوری و تلاشهایی است که انسان با تکیه بر آنها همواره در جستوجوی رفاه بیشتر بوده است. افزایش کیفیت زندگی و ساختن آیندهای بهتر همواره انگیزه و انرژی بیپایانی را برای تکتک اجزای جوامع انسانی فراهم کرده است تا نقش خود را در مسیر تعالی ایفا کنند. در این مسیر، اندیشهها و رویکردهای بسیاری معرفی و آزمون شدهاند تا امروز مدلها و الگوهایی به دست آمدهاند که احتمالا میتوانند انسان را با کارایی و اثربخشی بیشتری در مسیر تعالی یاری کنند.
تعالی همان هدفی است که گروهی از انسانها را در کنار هم در قالب یک شرکت گرد میآورد تا با تشریک مساعی، آیندهای بهتر برای خود و دیگران بسازند. سه مفهوم همسویی، هدفمندی و نتیجهگرایی را میتوان بخشی از دستاوردهای بهکارگیری مدلهای تعالی برشمرد که میتواند تاثیر بسیار عمیق و موثری بر بهرهوری هر سازمان داشته باشد. تاکید بر تعیین شفاف و روشن رویکردها و اعلام آنها به ذینفعان سازمان بدون شک درک و ارتباط عمیقی را بین همه آنها به منظور تحقق اهداف ایجاد میکند و میتواند به بهبود کارایی و اثربخشی منتج شود. تاکید مدلهای تعالی بر ارزیابی دقیق و موشکافانه تحقق اهداف و جستوجوی ارتباط مشخص میان رویکردها، برنامههای اجرایی و نتایج محققشده، آغازگر یک فرایند بهبود مستمر توانمند است که بستر بسیار مستعدی را برای نوآوری، خلاقیت و مشارکت همه ذینفعان برای تحقق اهداف فراهم میآورد. حاکمیت فرهنگ و فرایند بهبود، در سایه رویکردهای مشخص و شفاف، بهتدریج بیماریهایی مانند توجه به اهدافِ بخشی و بیتوجهی به اهداف سازمانی و نداشتن دیدگاه سیستمی در تحلیل مسائل و تصمیمگیریها را درمان میکند و فرهنگی قوی و توانمند را شکل میدهد. نتیجهگرایی یکی از مهمترین ارکان در مدلهای تعالی است. نگاه صرفا تدوینی به مقوله استراتژی و آماده نبودن مدیران برای مواجهه با تغییراتِ مورد نیاز برای اجرای استراتژی یکی از مهمترین عارضههای اغلب کسبوکارها در ایران است. تاکید بر تعیین و اعلام معیارهای ارزیابی تحقق هر هدف، همه ذینفعان سازمان را در همان ابتدای مسیر به درک درستی از الزامات و پیشنیازهای پیادهسازی یک استراتژی خاص میرساند.
تغییر و بهبود، بهویژه در حوزه فرهنگ سازمان، پدیدهای تدریجی و زمانبر است. مهمترین دستاورد بهکارگیری مدلهای تعالی در درازمدت، دستیابی به فرهنگی متمرکز بر هدف، مشارکتی، توانمند در مواجهه با چالشها و آماده پذیرش تغییر است. رسیدن به این نقطه میتواند توان رقابتی و خلاقیت را در هر شرکتی به نحوی چشمگیر افزایش دهد.
درک ناکافی مفهوم استراتژی، چالش اساسي نظاممندی فرايندها
مهمترین پیشنیازهای حرکت به سوی پیادهسازی موفق مدلهای تعالی، احساس نیاز به تغییرات اساسی و اعتقاد به مفهوم استراتژی در میان مدیران سازمان است. از یک دیدگاه، استراتژی را میتوان برابر با تغییرات بنیادی در نظر گرفت. ایجاد چنین تغییراتی به معنای رها کردن اغلب پیشفرضهایی است که تاکنون بر آنها تکیه کردهایم. چنین عمقی از تفکر، نیازمند آمادگی ذهنی بسیار زیاد و احساس نیاز قوی به تغییر است. از سوی دیگر، مفهوم استراتژی و الزامات پیادهسازی آن انگاره دیگری است که اگر در ابتدای مسیر حرکت به سوی تعالی بهدرستی درک نشود، بدون تردید موجب بروز خطا خواهد شد. استراتژی به هیچ وجه معادل مفهوم برنامهریزی نیست. شاید نزدیکترین واژهها به مفهوم استراتژی مفاهیمی مانند خلاقیت و تغییر باشند.
حرکت به سوی تعالی، بهویژه در محیط کسبوکاری که شاخصهای شفافیت و سهولت پایینی دارد، علاوه بر موانع معمول در پیادهسازی مدلهای تعالی، با چالشهای درون و برونسازمانی زیادی نیز همراه است. مشکلات مرتبط با حوزه سرمایه انسانی، قوانین و مقررات خلقالساعه، ناهماهنگیها در رویکردهای کلان اقتصادی و… موانعی هستند که هریک از آنها برای منصرف کردن رهبران و مدیران سازمان از حرکت در مسیر تعالی کافی است. در چنین شرایطی، فقط و فقط درک عمیق از منافع پیادهسازی مدل تعالی است که میتواند چراغی برافروزد.
مدیریت استراتژیک، رویکردی نظاممند برای حرکت به سوی تعالی در اختیار قرار میدهد. متاسفانه آنچه از مدیریت استراتژیک و استراتژی به رهبران و مدیران کسبوکار در ایران عرضه شده ناقص و مبهم بوده است. نداشتن فهم درست از مفهوم استراتژی و الزامات و قواعد مدیریت استراتژیک میتواند نظاممندی فرایندها و فعالیتها در سازمان را کمرنگ کند. چنین شرایطی احتمال ناکامی در نیل به تعالی را کمرنگ میکند و در روندی فرسایشی، منابع سازمان و انگیزه رهبران و مدیران را کاهش میدهد.
همدلی، شرط لازم موفقيت در مسير تعالی
تعالی تلاش و تکاپویی است که ابتدا در ذهن رهبران متولد میشود، رشد میکند، بارور میگردد و در نهایت در قالب رویکردها و اندیشههای رهبران به مدیران منتقل میشود تا آنها با کاراترین روشها به سوی تعالی حرکت کنند. وجود کوچکترین زنگار یا ناخالصی در اندیشه تعالی در ذهن رهبران یا کوچکترین ابهام در مسیر درستِ حرکت به سوی تعالی در ذهن مدیران، میتواند منجر به سقوط یا توقف در گردنههای پیشِرو شود. در مسیر تعالی، رهبران با تصویرسازی وضعیت مطلوب در آینده، فاصله و شکافی را تبیین میکنند که محرک تغییر و برانگیزاننده مدیران و پرسنل سازمان برای مواجهه با چالشهای آن است. فقدان چنین تصویر مشترکی از آینده، دستیابی به همسویی، هدفمندی و نتیجهگرایی در سازمان را به امری بسیار دشوار و دور از دسترس تبدیل میکند. رهبران سازمان باید تجسم واقعی باور و تعهد به اندیشهها و تصویری باشند که از آینده ترسیم کردهاند. چنین باور و تعهدی منبع بسیار قدرتمندی از انگیزه و تعهد در سازمان فراهم میکند. اگر اندیشه و تصویر ذهنی رهبران مهمترین مولفه موثر بر اثربخشی بلندمدت تصمیمهای راهبردی سازمان قلمداد شود، شیوه عملکرد و فعالیت مدیران در دستیابی به اهداف مرتبط با اندیشههای رهبران را میتوان موثرترین مولفه برای کارایی تصمیمهای راهبردی سازمان دانست. انتخاب تاکتیکها، تخصیص منابع و تعیین رویکردهای فنی مهمترین بخشهای فعالیت مدیراناند.
اگر سازمانی در مسیر تعالی گام گذاشته است، رهبر و مدیران آن حتما الگوی عمل و تفکر منسجم و متمرکز بر تعالی بودهاند. یکی از مهمترین پیششرطهای همدلی همه کارکنان سازمان در حرکت به سوی تعالی، شیوه عمل رهبر و مدیران سازمان در گردنهها و بزنگاههای تصمیمگیری است. رهبر و مدیری که در مواجهه با شرایط سخت نتواند بر اساس معیارهای تعالی تصمیم بگیرد با همدلی کمرنگی از سوی همکاران خود مواجه خواهد شد. دستیابی به همدلی واقعی در میان کارکنان و همقسم شدن همه پرسنل برای غلبه بر موانع و مشکلات در مسیر تعالی شرطی لازم برای موفقیت در مسیر تعالی است که تنها از طریق عمل و انتخابهای رهبر و مدیران سازمان شکل میگیرد.
ويژگیهای لازم برای اهداف استراتژيک
تعیین اهداف استراتژیک و مسیر راه از مهمترین وظایف مدیران سازمان است. دستیابی به آرمان، بدون یک نقشه راه صحیح، بسیار دشوار خواهد بود. با تعیین اهداف استراتژیک، آرمان خلقشده توسط رهبران به شکلی ملموس و قابلدرک برای سایر ارکان سازمان درمیآید. رهبران، با خلق تصویری از وضعیت مطلوب در آینده، چراییها را مشخص میکنند و مدیران، با تعیین اهداف استراتژیک و نقشه راه بر اساس آرمان مشترک، به چگونگیها پاسخ میگویند. رهبری و مدیریت نقشهایی هستند که پرسنل کلیدی سازمان آنها را بر عهده میگیرند. ایفای درست و کامل این نقشها مستلزم برخورداری از شایستگیهایی است که نیازمند آموزشها و تجربه بسیارند.
اهداف استراتژیک تعیینشده باید چند ویژگی حداقلی را داشته باشند تا بتوانند مبنای درستی برای حرکت به سوی تعالی فراهم سازند. همسویی با آرمان و وضعیت مطلوب مورد پذیرش همه ارکان سازمان اولین ویژگی کلیدی است. در اهمیت و الزام عمل به چنین کیفیتی هیچ شکی وجود ندارد. ویژگی دوم، کلنگر و کلاننگر بودن مجموعه اهداف استراتژیک طراحیشده است. دستیابی به اهداف استراتژیک نیازمند پیشنیازها و منابعی است که باید همزمان با پیشرفت در مسیر تعالی فراهم شوند و در اختیار قرار گیرند. بخش عمدهای از این موارد در قالب توانمندسازها در مدل تعالی مطرح میشوند. مدیران سازمان در طراحی اهداف استراتژیک، علاوه بر تبیین آرمان مشترک، باید وضعیت مطلوب توانمندسازهای دستیابی به آن آرمان مشترک را نیز تبیین کنند. تخصیص منابع فرایندی است که در بطن فرایند تعیین اهداف استراتژیک رخ میدهد. در این فرایند است که مسیر و شیوه دستیابی به اهداف و در نهایت، آرمان مشترک طراحی و ملموس میشود. قضاوت بر اساس پیشفرضهای نادرست یا مبهم، کامل نبودن تصویر ذهنی مدیران از توانمندسازها و بیتوجهی به پیشنیازهای فنی برخی از خطاهای محتمل در این فرایند هستند.
موفقيتهای شرکت مس، تجلی سياستهای اتخاذشده
تولید و توسعه، عصاره و چکیده مفهوم تعالی در شرکت ملی صنایع مس ایران است. این اندیشهای است که در ذهن رهبران شرکت بهروشنی تصویر شده و در برنامههای مدیران در بخشهای مختلف عملیاتی گردیده است. افزایش سرمایههای مصوب و اجراشده در چند سال اخیر، طرحهای متعدد توسعه در مجتمع مس سرچشمه، مجتمع مس شهر بابک و مجتمع مس آذربایجان و پروژههای توسعه در سایر نقاط ایران، رکوردشکنیهای متعدد در تولید و فروش محصولات و نیز موفقیتهای چشمگیر در عرصه اکتشاف و افزایش ذخایر معدنی، همه و همه تجلی مفهوم توسعه و حرکت در مسیر تعالی در شرکت ملی صنایع مس ایراناند. مهمترین رویکردهایی که هماکنون در شرکت ملی صنایع مس ایران دنبال میشود را میتوان شامل توسعه فنی و تولیدی، حداکثرسازی منافع سهامداران، اکتشاف و توسعه ذخایر معدنی، حفظ محیطزیست و توجه به مسئولیتهای اجتماعی دانست. در زمینه هریک از رویکردهای فوق اخبار و اطلاعات زیادی در رسانهها منتشر شده است که نیازی به بازگویی آنها وجود ندارد.
شرکت ملی صنایع مس ایران، به دلیل برخی از ویژگیهای خاص خود مانند پراکندگی جغرافیایی و اقتضائات خاص منطقهای، ساختار و فرایندهایی را طراحی و اجرا کرده که بستر حرکت به سوی تعالی در شرکت را فراهم کرده است. ساختار کلان در شرکت ملی صنایع مس ایران، متشکل از ستاد و بخشهای تابعه، تمرکز بر تصمیمگیری و انعطافپذیری در مواجهه با شرایط محیطی را به صورت همزمان و متعادل در اختیار مدیران شرکت قرار میدهد. فرایندهای سیاستگذاری عمدتا در ستاد انجام و فعالیتهای اجرایی در بخشهای تابعه اجرامیشود. بخشهای تابعه در قالب سیاستهای ابلاغی از اختیار و قدرت اجرایی کافی برای حل چالشها و حرکت رو به جلوی خود برخوردار هستند. فرایندهای ارزیابی و کنترل به صورت منظم در بخشهای مختلف انجام میشوند و اقدامات بهبود تعریف و اجرا میگردند. شرکت ملی صنایع مس ایران، در حوزه مسئولیتهای اجتماعی خود، در مناطقی که حضور دارد فعالیتهای گستردهای کرده و خدمات موثر و شایانتوجهی انجام داده است. در حوزههای توانمندساز مانند آموزش و توسعه نیروی انسانی نیز حرکت به سوی شیوههای نوین آموزشی، توجه و تاکید بیشتر بر آموزش خانواده پرسنل و سایر ذینفعان، پیادهسازی بستر آموزش مجازی و آموزش از طریق بهکارگیری ابزارهای نوین آموزشی مانند «VR» و گیمیفیکیشن از آن دسته هستند.
مدل تعالی نگاهی کلاننگر و کلنگر دارد. بنابراین حرکت متوازن و درست در مسیر تعالی نیازمند همکاری و همراهی همه ارکان و فرایندهای سازمان است. تدوین رویکردهای هماهنگ و همسو با استراتژیهای کلان سازمان در بخشهای تابعه و هریک از فرایندها بر اساس قواعد اجرای استراتژی، الزامی است. این امر در قالب برنامههای عملیاتی در بخشها و فرایندهای مختلف به صورت سالانه احصا میگردد و در بازههای زمانی مشخص به مدیران مربوطه گزارش میشود.
موفقیتهای بهدستآمده در بخشهای مختلف رویکردهای منتخب گویای نتایج حاصل از تلاشهای پرسنل و مدیران و اندیشههای رهبران سازمان است. طرحهای توسعه متعدد در بخشهای مختلف شرکت در آستانه راهاندازی است. در حوزه زیست محیطی، با راهاندازی خطوط تولید اسید، مشکلات مرتبط در حال حل شدناند. در بخش ذخایر معدنی و اکتشاف، ذخیره معدنی شرکت در چند سال اخیر افزایش قابلتوجهی داشته است. رکوردهای متعددی در بخشهای مختلف تولیدی در چند سال اخیر شکسته شده و این امر نشاندهنده موفقیت در اجرا و پیادهسازی برنامهها و حرکت موفق به سوی تعالی است.
افزايش سرمايههای مصوب و اجراشده در چند سال اخير، طرحهای متعدد توسعه در مجتمع مس سرچشمه، مجتمع مس شهر بابک و مجتمع مس آذربايجان و پروژههای توسعه در ساير نقاط ايران، رکوردشکنیهای متعدد در توليد و فروش محصولات و نيز موفقيتهای چشمگير در عرصه اکتشاف و افزايش ذخاير معدنی، همه و همه تجلی مفهوم توسعه و حرکت در مسير تعالی در شرکت ملی صنايع مس ايراناند.
انتهای پیام/
ثبت دیدگاه