برای اینکه بهدرستی بتوان تاثیرات مقوله تعالی سازمانی بر عملکرد و بهرهوری یک سازمان را مورد بحث و ارزیابی قرار داد، لازم است که تعریف دقیقی برای این مفهوم ارائه شود. میتوان گفت که تعالی سازمانی یعنی عملکرد مناسب و موفقیت پایدار در دستیابی به نتایج تعیینشده از طریق تمرکز بر رشد و ارتقای همه ابعاد سازمان به منظور ایجاد بالاترین ارزش برای ذینفعان. در صورتی که این مفهوم غنی و کاربردی بهدرستی به کار گرفته شود، میتواند با هدف قرار دادن حوزههایی مانند بهبود و توسعه قابلیتهای سازمانی، عمق بخشیدن به بررسیهای محیطی، تمرکز بر زنجیره ارزشافزایی، خلق محیط متعالی در کسبوکار، تقویت نقش مسئولیتهای اجتماعی، بهینهسازی سبد محصولات و خدمات و مدیریت اثربخش بازار، چرخه عمر محصول، مدیریت سرمایههای اطلاعاتی، پاسخگویی به خواستهها، نیازها و انتظارات ذینفعان، اتخاذ استراتژیهای کارآمد، بهبود و تحول در فرایندهای ارزشافزا، توسعه شایستگیهای رهبران، تدوین ارکان جهتساز سازمان، ارتقای چابکی، توانمندسازی سرمایههای انسانی، تشویق کار گروهی، خلاقیت و نوآوری، اجرای پروژههای بهبود مدیریت منابع مالی و داراییهای فیزیکی، پایدارسازی فرایند تامین و… تاثیرات شگرفی بر سطح بهرهوری سازمان و دستیابی به نتایج برجسته بگذارد.
لازمههای تحقق تعالی سازمانی
اگر سازمانی بخواهد با استفاده از الگوهای مدیریتی مشخص در مسیر تعالی گام بردارد و از دستیابی به فواید و نتایج مثبت آن اطمینان حاصل کند، به طوری که از صرف منابع در این حوزه خشنود باشد، لازم است پارامترهای مختلفی را مد نظر قرار دهد و بر آنها تمرکز کند. نخستین مورد احساس نیاز، اعتقاد و عزم راسخ برای حرکت در مسیر تعالی و بهرهمندی از مزیتهای آن است. همچنین لازم است که فرهنگسازی مناسب برای استفاده از نظامهای مدیریتی ایجاد شود و از وجود بسترهای سازمانی مناسب اطمینان حاصل گردد. انتخاب نظامها و الگوهای مدیریتی مناسب برای سازمان و پرهیز از دوبارهکاری و الگوزدگی نیز فاکتور مهم دیگر است. در همین راستا، لازم است که سازمان اولویت خود را شناسایی، اولویتبندی و اجرای پروژههای بهبود قرار دهد.
بالاترین مقام اجرایی و بدنه رهبری سازمان باید تعهد لازم برای پذیرفتن تغییرات را دارا باشند و با انتخاب نفرات شایسته و علاقهمند به موضوع تعالی، به سازماندهی و تیمسازی مناسب بپردازند. در همین راستا، استفاده از نظامها و ابزارهای انگیزشی موثر در تداوم حرکت در مسیر تعالی ضروری به نظر میرسد. لازم است که کارکنان و نیروی انسانی، از طریق برگزاری دورههای آگاهسازی و آموزشهای مرتبط، از مزایای پیادهسازی اینگونه الگوها آگاه شوند.
رهبری مهمترین عامل در خلق یک سازمان متعالی است. البته باید در نظر داشت که رهبری به رده خاصی از سازمان مانند مدیران محدود نمیشود، بلکه کلیه هدایتکنندگان (افرادی که دارای زیرمجموعه و تیم هستند) و تصمیمگیرندگان در سطوح مختلف سازمان (با پستهای متفاوت و جایگاههای مختلف در ساختار سازمانی و فرایندهای جاری) رهبر قلمداد میشوند. همچنین باید گفت که رهبری صرفا یک نقش نیست، بلکه رهبر یک حامی و آموزگاری با اعتقاد راسخ است و حتما نیاز به عمل دارد. اینجاست که میتواند با الگوی واقعی بودن برای کارکنان، سبب پایبندی آنها به ارزشهای محوری سازمان مانند حفظ کرامت انسانی، تقویت وجدان کاری، رعایت قوانین و مقررات، داشتن اخلاق حرفهای و… شود. از سوی دیگر، باید رسالت خود مبنی بر الهامبخشی برای دیگران به منظور ارتقای سطح فرهنگ سازمانی به عنوان زیرساختی بیبدیل برای تحقق چشمانداز و آینده سازمان را به انجام برساند.
لازمه اصلی تعیین و مشخص ساختن اهداف استراتژیک در یک سازمان آن است که فعالیتهایی مانند شناسایی و اولویتبندی خواستهها و انتظارات ذینفعان، بهکارگیری تجربیات، دانش و توان تخصصی خبرگان، تحلیلهای محیطی بیرونی و درونی و… انجام شوند و نظامها و ابزارهای مدیریتی توانمند مورد استفاده قرار گیرند. بهجرئت میتوان گفت که این اقدامات به خودی خود سبب پیشرفت در مسیر تعالی خواهند شد. پس میتوان نتیجه گرفت که تعیین اهداف استراتژیک نقاط تمرکز و عدم تمرکز را برای سازمان شفاف میسازد و با روشن ساختن مسیر تعالی، کمک شایانی به مجموعه برای تحقق اهدافش میکند.
فولاد خوزستان، سازمان سرآمد کشور
شرکت فولاد خوزستان، به عنوان بزرگترین عرضهکننده شمش فولادی کشور، در راستای انجام ماموریت خود یعنی ایفای نقش محوری در توسعه صنعتی و اقتصادی کشور و بهبود کیفیت زندگی، همواره سیاستها و رویکردهای مختلفی را مورد توجه قرار داده است. سیاست اصلی این شرکت همواره ایجاد و رشد فرصتهای درآمدی جدید و نیز توسعه متوازن ظرفيت (بر اساس سبد محصولات مورد نیاز بازار) و ایجاد زیرساختهای پایدارسازی تولید از طریق تکمیل زنجیره ارزش در پاییندست و بالادست، بهبود مستمر فرایندهای تولید و عملیات پشتیبانی، تامين پايدار و اقتصادی کالاها و خدمات استراتژیک و ایجاد رابطه برد ـ برد با شرکای تجاری جدید است. این مجموعه تلاش دارد تا از طریق بهبود مداوم بهرهوری و کاهش هزینههای استراتژیک، سطح رقابتپذیری و چابکی خود را افزایش دهد و توسعه بومیسازی و حمايت از توليدات باکیفیت داخلی به منظور تامين پايدار قطعات يدكی، تجهيزات و مواد كمكی را سرلوحه اقدامات خود قرار دهد.
از دیگر رویکردهای این شرکت میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
• پاسخگویی مناسب به خواستهها و انتظارات ذینفعان؛
• تمرکز بر تحلیلهای محیطی و تدوین نقشه استراتژی، برنامهریزی سناریو و مدیریت ریسکها و فرصتها؛
• تامین اقتصادی و پایدار منابع مالی مورد نیاز؛
• مدیریت اثربخش فناوری و استفاده از فناوریهای نوین؛
• توسعه تعاملات اثربخش با جامعه و ارتقای تصویر بیرونی سازمان؛
• بهبود بهرهوری سرمایههای انسانی با توزیع منابع انسانی، توسعه شایستگیها و رهبری اثربخش آنها؛
• توسعه زیرساختها و سیستمهای اطلاعاتی، ارتباطي و اتوماسيون یکپارچه در طول زنجیره ارزش؛
• توسعه شايستگیهای رهبران؛
• مدیریت یکپارچه و توسعه و تعمیق نظامهای مدیریتی و سازمانی؛
• تمرکز بر پیشنهاد ارزش برای مشتریان.
شرکت فولاد خوزستان دارنده تندیس زرین جایزه ملی تعالی سازمانی و پیشرو در مسیر ارتقای بهرهوری است و طی سالهای فعالیت خود توانسته با تکیه بر رویکردها، ابزارها و روشهای نظاممند مدیریتی نظیر مدیریت استراتژی، تعالی سازمانی، مدیریت عملکرد سازمان، مدیریت دانش، تضمین کیفیت، مدیریت فرایندها، مدیریت ریسک، مشارکت و کار تیمی، الگوبرداری از بهترینها، تحقیق و توسعه، مدیریت تکنولوژی و بهینهسازی، به موفقیتهای بسیاری دست یابد. تاریخچه حضور پانزدهساله شرکت فولاد خوزستان در جایزه ملی تعالی سازمانی بهخوبی مسیر حرکت این شرکت پرافتخار را به نمایش میگذارد.
از آثار بهکارگیری الگوهای مذکور میتوان به تقویت روحیه کار گروهی، مشارکت و بهبود مستمر، ارتقای توانایی تشخیص تغییرات و بهرهجویی از آنها، بالا رفتن انعطافپذیری و قابلیت سازگاری فرایندهای مختلف، افزایش توانایی انجام وظایف و فعالیتها در کمترین زمان ممکن، تقویت کارایی و اثربخشی به عنوان بالهای موثر پرنده بهرهوری، اتخاذ تصمیمات صحیح و بهموقع، خشنودی ذینفعان و نهایتا موفقیت در دستیابی به اهداف استراتژیک اشاره کرد.
انتهای پیام/
ثبت دیدگاه