دنیای امروز تغییرات سریع و اجتنابناپذیری را تجربه میکند و تولید دانش و اطلاعات از سرعتی باورنکردنی برخوردار شده است. پیشرفتهای سریع در فناوری اطلاعات و ارتباطات و امکان دسترسی سریع و گستردهتر به دنیای اطلاعات افق جدیدی را به روی متخصصان و مدیران گشوده است.
دانش منبعی کلیدی و اساسی برای هر سازمان محسوب میشود و به همین سبب، اهمیت آن در میان جوامع روز به روز بیشتر میشود. برخورداری از دانش روز این فرصت را برای بنگاههای اقتصادی فراهم میکند تا به نوآوریهای تجاری بپردازند و ایدههایی جدید را برای خلق ثروت بیافرینند. این نوآوریها میتوانند عملکردهای فنی، ابداع محصول و یا استراتژی به منظور مدیریت بهتر باشند. بدیهی است سازمانهایی که از دانش بیشتری برخوردار هستند عملکرد بهتری خواهند داشت. اغلب سازمانهای موفق دریافتهاند که دانش یکی از مهمترین داراییهای آنهاست و به همین سبب، به مدیریت دانش به عنوان عامل کلیدی موفقیت سازمان مینگرند و سرمایههای هنگفتی را برای بهکارگیری این نوع مدیریت، هزینه میکنند تا بتوانند از دانش سازمان به نحو احسن بهره ببرند.
دانش میتواند فرصت مناسبی برای سازمانی باشد که بهخوبی آن را میشناسد و مدیریت میکند و در عین حال تهدیدی جدی برای سازمانی قلمداد شود که تحولات محیط را نمیشناسد و همسو با این تغییرات حرکت نمیکند. اغلب شرکتهای بزرگ باور دارند که صرفا داراییهای فیزیکی زمینهساز موفقیت آنها نخواهند بود، بلکه عامل اصلی موفقیت و رشد این شرکتها دانش، مهارتها و تجربههای کاری نیروی انسانی بوده است.
مفهوم مديريت دانش
انسان همواره در حال دریافت دادههایی از محیط پیرامون خود است. دادهها اعداد، کلمات و حروفی هستند که به خودی خود معنا ندارند و برای دریافت اطلاعات و کسب دانش از این دادهها نیاز است تا الگوهای موجود در آنها شناسایی و درک شوند. به طور کلی، دانش به دو دسته «صریح» و «ضمنی» تقسیم میشود. هر اطلاعاتی نظیر اسناد، کتابها، مقالات سایتها و مراکز داده که خارج از ذهن انسان ثبت میشوند دانش صریح به حساب میآیند. هر مفهومی نیز که در ذهن و ناخودآگاه انسان ذخیره شده باشد دانش ضمنی برشمرده میشود. این دانش شخصی است و با مطالعه و تجربه حاصل میشود. انتقال دانش ضمنی از فردی به فرد دیگر امری دشوار و در مواردی غیرممکن است. در همین راستا، مدیریت دانش تلاش میکند تا دانش ضمنی را به دانش صریح تبدیل کند.
مدیریت دانش توانایی یک سازمان در شناسایی دانش پنهان (ضمنی) فردی و تبدیل آن به دانش آشکار (صریح) و سپس تبدیل به دانش گروهی و ایجاد دانش سازمانی از طریق فرایندی شامل خلق دانش، تسهیم دانش، ایجاد اعتبار و ارزشدهی به دانش و قابلیت اجرایی ساختن آن است. خلق دانش بهتنهایی ارزش چندانی ندارد و لازم است تا از طریق اشتراکگذاری و گسترش دانش کسبشده، به آن ارزش و اعتبار بخشید. دانش صریح را با کمک ابزارهایی مانند نشریات، اینترنت، نمودارها و… میتوان در سازمان گسترش داد، اما گسترش دانش ضمنی نیاز به فضایی دارد که کارکنان با آرامش بتوانند در این فضا در مورد مسائل کاری به گفتوگو بپردازند و ایدههایشان را با یکدیگر به اشتراک بگذارند. تسهیم دانش نوعی قابلیت فردی است که میتواند عملکرد سازمانی را بهبود ببخشد و در همین راستا، لازم است که افراد نگرش مثبتی به اشتراکگذاری تخصص و اطلاعات زمینهای با همکارانشان داشته باشند.
مزايای بهکارگيری مديريت دانش
سرمایهگذاری و اهتمام در زمینه مدیریت دانش مزایای پرشماری را برای سازمانها به دنبال خواهد داشت. در صورتی که سازمانها از مهارت، دانش و تجارب هر عضو بهرهمند شوند و این اطلاعات را بهخوبی سازماندهی کنند، در صورت مواجهه مجدد با مشکلی که قبلا راهحلی برای آن یافته شده و توسط شخص دیگری حل شده است، از دوبارهکاری اجتناب میکنند که این امر منجر به صرفهجویی در هزینه و زمان خواهد شد. در همین راستا، ایجاد انجمنهای گفتوگو و وبسایتهایی به منظور اشتراکگذاری دانش افراد با یکدیگر و قرار دادن منابع آموزشی مرتبط با مسئولیت شغلی، به افراد کمک خواهد کرد تا بهراحتی بتوانند پاسخ سوالات خود را بیابند و به اطلاعات مورد نیاز خود دست یابند. مدیریت دانش یک روش برای ثبت دانش و تجربه افرادی است که در حال بازنشسته شدن و یا ترک سازمان هستند. همچنین راهحلی به منظور سرعت بخشیدن به فرایند یادگیری افرادی است که بهتازگی استخدام شدهاند. به همین دلیل، لازم است که کسبوکارها سیستمی برای مدیریت جامع دانش پیادهسازی کنند. طبقهبندی و سازماندهی اطلاعات، امکان تصمیمگیری بهتری را فراهم میکند و در زمان نیاز به اطلاعات، باعث دسترسی آسان به منابع خواهد شد.
ارتباط با مشتری از دیگر شاخهها و ابزارهای مدیریت دانش است که به سیستمهای بازاریابی و فروش یک سازمان کمک میکند که اطلاعات مشتری، شامل زمان و چگونگی آشنایی با سازمان، خریدهای مکرر و پیگیری سفارشها را در دسترس خود داشته باشند و کل مجموعه را قادر میسازد تا به شناخت بهتری از مشتریان و شرایط بازار دست یابد تا به این ترتیب، پاسخ مناسبی به تحولات بازار مصرف ارائه دهد. سرعت در اتمام کار و عرضه محصول یکی از مزیتهای رقابتی سازمانها و بنگاههای اقتصادی محسوب میشود. در بازارهای رقابتی امروز، اگر دو سازمان خدمات کاملا یکسانی را به مشتری ارائه دهند، سازمانی که محصول خود را در زمان کمتری عرضه کند سهم بیشتری از بازار خواهد داشت. شرکت مشاوره و پژوهشی گارتنر اخیرا در نتایج یک تحقیق عنوان کرده که دسترسی به اطلاعات مشتری موجب کاهش قابلتوجه زمان پاسخگویی (تا ۸۰ درصد) به مشتری شده و رضایت بیشتر مشتریان را به همراه داشته است. بهاشتراکگذاری دانش و استفاده مجدد از تجارب میتواند به طوری چشمگیر زمان ارائه یک پیشنهاد، محصول یا خدمت به مشتری را کاهش دهد و این به معنای افزایش نرخ موفقیت در کسبوکارها خواهد بود.
باید توجه داشت که اساسیترین چالش یک سیستم مدیریت دانش، تولید اطلاعات نیست، بلکه کسب دانش و گسترش آن است. دانشی که گسترش داده نشود ارزش بسیار محدودی برای سازمان دارد. مهمترین مزیت رقابتی به سازمانهای دارای بیشترین دانش تعلق نمیگیرد، بلکه متعلق به سازمانهایی است که در عمل، به بهترین صورت از دانش خود استفاده میکنند.
پيادهسازی مديريت دانش در سازمانها
فرهنگ سازمانی عاملی تاثیرگذار بر مدیریت دانش برشمرده میشود و نقشی دوگانه در پیادهسازی مدیریت دانش ایفا میکند، به گونهای که اگر سازمان ظرفیت پذیرش مدیریت دانش را نداشته باشد، فرهنگ سازمانی به عنوان یک مانع در اجرای مدیریت دانش شناخته میشود و اگر در سازمان فرهنگسازی درستی انجام شده باشد، عاملی موثر و کلیدی در اجرای مدیریت دانش سازمان خواهد بود. در حقیقت میتوان گفت که فرهنگ سازمانی با مدیریت دانش ارتباطی مستقیم دارد؛ سطح بالای فرهنگ سازمانی، سطح بالای مدیریت دانش را به ارمغان میآورد. مدیران سازمان نقش بسیار پررنگی در بهبود فرهنگ مدیریت دانش دارند و لازم است که قبل از بهکارگیری مدیریت دانش، ارزیابیهای لازم را به عمل آورند که سازمان تا چه میزان از فرهنگ پذیرش مدیریت دانش برخوردار است تا در صورت نیاز، اقدام مناسب به منظور ایجاد فرهنگ مناسب در دستور کار قرار گیرد و زمینه مناسبی برای پیادهسازی مدیریت دانش فراهم شود. تمامی کارکنان یک سازمان، در هر پست و مقام، باید به این باور برسند که دانش خود را به منظور رشد و موفقیت سازمان با یکدیگر به اشتراک بگذارند و موفقیت خود را در گرو موفقیت سازمان بدانند. معمولا افراد سهیم شدن دیگران در دانش خود را یک نوع تهدید قلمداد میکنند. با بهکارگیری فرهنگ درست سازمانی، باید اعتماد و انگیزه لازم در بین افراد به منظور اشتراکگذاری و سهیم کردن دیگران در دانش خود ایجاد شود. برخی از سازمانها از مشاوری خارج از مجموعه برای اجرای مدیریت دانش در سیستم استفاده میکنند و برخی میپندارند اجرای مدیریت دانش فقط به بخش محدودی از کارکنان و مدیران مربوط میشود، در صورتی که تجربه ثابت کرده است سازمانهایی در پیادهسازی مدیریت دانش موفق عمل کردهاند که تمامی کارکنان خود را در جایگاههای مختلف، درگیر مدیریت دانش کرده باشند. این بدان معنا نیست که نیاز به رهبری مدیریت دانش وجود ندارد، بلکه باید فردی به عنوان کارشناس ارشد دانش، مسئول فعالیت در زمینه مدیریت دانش باشد، ارتباط قوی با دیگران برقرار کند، اعضای تیم را بهخوبی بشناسد و از قابلیتهای همه کارکنان در تمامی سطوح برای این منظور بهره ببرد. باید توجه داشت که بسیاری از کارکنان یک سازمان به آن چیزی بیشتر اهمیت میدهند که مدیر مجموعه مهمتر تلقی میکند.
با وجود اینکه دانش یک دارایی محسوب میشود، اثربخشی آن در بخشهای دیگر مستلزم سرمایهگذاری است و برای اجرای مدیریت دانش در سازمان باید سرمایه کافی به منظور آموزش اعضا و کارکنان اختصاص داده شود.
مدیریت دانش نیاز دارد تا پیوندی بین فناوری و انسان برقرار کند. دانش در ذهن افراد نقش میبندد و با بهکارگیری تکنولوژی میتوان این دانش را پیادهسازی و اجرایی کرد و به آن اعتبار و ارزش بخشید.
با وجود نقش کلیدی مدیریت دانش در ارتقای عملکرد سازمان، هیچ تضمینی برای مفید بودن مدیریت دانش برای تمامی سیستمها وجود ندارد. اینکه این مسئله تا چه اندازه برای سازمانی کارایی دارد به نوع کسبوکار، فرهنگ سازمان و سرمایه بهکارگرفتهشده بستگی دارد. در مجموع میتوان گفت سازمانهایی در پیادهسازی یک سیستم مدیریت دانش موفق خواهند بود که زیرساخت های لازم برای اجرای آن را فراهم کرده باشند. برای شرکتهای نوپایی مانند شرکت ماهان سیرجان که در ابتدای شکلگیری سازمانی خود قرار دارند، توجه به ساخت اصولی زیربناهای منابع انسانی، به عنوان ارزشمندترین سرمایهگذاری شرکت، از اهمیت دوچندانی برخوردار است. در همین راستا، سعی کردهایم در این زمینه از تجارب شرکتهای موفق نیز استفاده کنیم. طبیعتا در تکامل و شکلگیری سازمان، تجارب ارزشمند مدیریتی و فردی نیز به دست خواهد آمد که اعتقاد داریم این دانش و تجارب باید عملیاتی و قابلاستفاده برای کارکنان و مدیران کنونی سازمان و همچنین ماندگار و قابلانتقال برای کارکنان و تیمهای مدیریتی آینده باشند و قابلیتهای ایجادشده آن برای سازمان روز به روز خلق ارزش و دارایی دانش کنند.
انتهای پیام/
ثبت دیدگاه