بحران، رويداد يا مجموعهای از رويدادهاست كه تاثيرات منفی و فاجعهآميزی بر كاركرد طبيعی سازمان، دسترسی حياتی و در نتيجه تداوم بقای آن بر جا میگذارد و پيامدهايی قانونی، مالی، سياسی و دولتی بر سازمان تحميل میكند. با اين تعريف مختصر، مديريت بحران در سازمان چند مرحله دارد:
پیشگیری: اين مرحله شامل مجموعه اقداماتی است که با هدف جلوگيری از وقوع حوادث و یا کاهش آثار زیانبار آنها، سطح خطرپذیری بنگاه را ارزیابی میکند و با مطالعات و اقدامات لازم، سطح آن را تا حدی قابلقبول کاهش میدهد.
آمادگی: مجموعه اقداماتی است که توانایی يك شركت را در پيمودن مراحل مختلف مدیریت بحران افزایش میدهد. اين مرحله شامل جمعآوری اطلاعات، برنامهریزی، سازماندهی، ایجاد ساختارهای مدیریتی، آموزش، تامین منابع و امکانات، تمرین و برگزاری مانور است.
مقابله: انجام اقدامات و ارائه خدمات فوری به دنبال وقوع بحران است که با هدف نجات جان و مال انسانها، تامین رفاه نسبی برای آنها و جلوگیری از گسترش خسارات انجام میشود.
بازسازی و بازتوانی: بازسازی شامل کلیه اقدامات ضروری پس از وقوع بحران است که برای برگرداندن وضعیت عادی به مجموعههای آسیبدیده سازمانی، با در نظر گرفتن ویژگیهای توسعه پایدار، ضوابط ایمنی، مشارکتهای مردمی و مسائل فرهنگی، تاریخی و اجتماعی منطقه انجام میشود. بازتوانی نیز شامل مجموعه اقداماتی است که به منظور بازگرداندن شرایط جسمی، روانی و اجتماعی كاركنان به حالت طبیعی به انجام میرسد.
در بحران، باید توجه داشت که عدم واكنش دقيق و سريع معمولا پيامدهای بسيار نامطلوبی دارد؛ پس هم زمان و هم دقت در تصميمات مهم است. در زمان بحرانها، نياز به اتخاذ تصميماتی نو و خلاقانه وجود دارد و همچنین بايد مراقب عوامل تشديدكننده بحران نیز بود. با اين چارچوب و بدون لحاظ اولويت، عوامل زير باعث مديريت بحران در يك سازمان و نبود آنها موجب گسترش بحران میشود:
- شناخت نشانههای بحران؛
- نظام مؤثر ارزيابی ريسك و بحران؛
- مديريت هوشيار و يادگيرنده و مشورتپذير؛
- مديريت مشاركتی؛
- تعلق سازمانی؛
- ارتباط سالم و مؤثر مديريت با كاركنان؛
- داشتن برنامه اجرايی و تعيين متوليان اجرا و پايش مستمر اثربخشی؛
- بازنگری برنامهها با توجه به ابعاد جديد بحران؛
- چابكی در تصمیمگیری؛
- آگاهیبخشی به کارکنان؛
- اقناعسازی و جلب اعتماد کارکنان به کارایی تدابیر در نظر گرفتهشده و همراهی آنها.
با توجه به تعریف ارائهشده در حوزه مدیریت بحران و در همان چارچوب، شركت فولاد خوزستان، به عنوان شركتی كه مفتخر به دريافت تنديس زرين و بالاترين سطح تعالی سازمانی در ايران است، در قالب برنامه استراتژيك خود، با ملاحظه تهديدها و فرصتها و رصد شرايط اقتصادی، سياسی، اجتماعی و امنيتی از جمله تحريمهای ظالمانه و غيرانسانی نظام سلطه و با هماهنگی با مراجع بالادست، در قالب کمیته مدیریت بحران و در بخشی از شقوق آن پدافند غیرعامل، كوشيده است که با ارزيابی وضع موجود، پيشبينی شرايط آينده و سناريوهای پيشِرو، اتخاذ تدابير لازم، خرد جمعی و مديريت مشاركتی، از بحرانهای جهانی و منطقهای به سلامت عبور كند. شايد ملموسترين بحران امروز سازمانها و بنگاههای اقتصادی همين بیماری كوويد ـ ١٩ باشد. شركت فولاد خوزستان از بدو آغاز تهاجم اين ويروس به جهان و کشور، با تشكيل كميته مقابله با كرونا در عالیترين سطح، با لطف خدا و حمايت مديريت ارشد شركت، مراحل پيشگيری، آمادگی و مقابله را در مديريت بحران كرونا با تصميماتی بههنگام و چابك و دقيق با موفقيت پشت سر گذاشته و در همين دوران سخت، موفق به كسب ركوردهای متعدد در توليد شده است. در عين حال، این شرکت از ايفاي مسئولیتهای اجتماعی در اين حوزه نيز غافل نشده و بهعنوان یکی از سازمانهای برتر در حمایت از اقدامات مقابله با کرونا در استان خوزستان مورد تقدير قرار گرفته است.
چالش فروش و کرونا، اصلیترين عوامل بحرانآفرين
همچون هر کسبوکار دیگر، صنعت فولاد کشور نیز در حوزه فروش داخلی و صادرات با ریسکهایی بحرانآفرین و خطرزا مواجه است. تحریمهای ظالمانه آمریکا علیه کشورمان محدود شدن بازارهای صادراتی هدف و مشتریان را در پی داشته و با ایجاد چالش در حملونقل داخلی و محدودیتهای جدی برای پهلوگیری کشتیها از خطوط مختلف کشتیرانی در بندرهای کشور، باعث افزایش هزینه حمل کالاهای صادراتی و کاهش سود ناشی از صادرات شده است. از طرف دیگر، عدم اطمینان و تغییرات مداوم رَویههای تجاری و قوانین و مقررات کشور و صدور بخشنامهها و آییننامهها نیز قابلیت پیشبینیپذیری را از بین میبرند. سیاستهای دولت به منظور تنظیم بازار نیز، بنا بر نیاز داخلی، میزان صادرات فولاد را افزایش یا کاهش میدهد که این امر خود موجب آسیب دیدن اعتبار صادرکنندگان در بازارهای بینالمللی و در نتیجه، از دست رفتن بخشی از بازارهای هدف صادراتی میشود. از سوی دیگر، ویروس کرونا نیز یکی دیگر از ریسکهای بحرانآفرین است که اقتصاد را در تمام جوامع بینالمللی متاثر کرده و بر عملکرد صنایع مختلف از جمله صنعت فولاد تاثیرات زیادی گذاشته است و به همین دلیل، نیاز به یک مدیریت ریسک منسجم در تمامی بخشهای صنعت احساس میشود.
در همین راستا، شرکت فولاد خوزستان به منظور کاهش ریسکهای مرتبط با حوزه فروش، اقدامات زیر را در دستور کار قرار داده است:
- ایجاد موازنه بین فروش داخلی و صادرات بر اساس کشش بازارها؛
- توسعه بازارهای هدف صادراتی و افزایش توان صادرات؛
- حضور در بازارهایی که حساسیت کمتری به تحریمها دارند؛
- تنوعبخشی به روشهای فروش؛
- فروش محصولات فولادی در ازای مطالبات؛
- افزایش توان صادرات.
محدوديتهايی برای تحقق چشماندازها
با توجه به افق چشمانداز ۱۴۰۴ و برنامه تولید ۵۵ میلیون تن فولاد در کشور، تامین مواد اولیه از جمله سنگآهن جزو ریسکهای بحرانی برای شرکتهای فولادی به حساب میآید؛ زیرا معادن داخلی کشور حرکت به سمت تکمیل زنجیره ارزش پاییندست خود را شروع کردهاند و ریسک دسترسی به مواد اولیه برای شرکتهای فولادی و شرکت فولاد خوزستان، که تولیدکننده محصولات میانی فولاد است و در برنامه توسعه آتی خود نیاز به حجم بالایی از سنگآهن دارد را دوچندان ساختهاند. از سوی دیگر، زیرساختهای حملونقل کشور نیز، با فرض تامین شدن سنگآهن مورد نیاز، برای انتقال آن با ضعف مواجه هستند. در این خصوص، شرکت فولاد خوزستان، مطابق با اهداف استراتژیک تعیینشده خود برای تامین سنگآهن مورد نیاز، به سمت تکمیل زنجیره ارزش خود در بالادست حرکت کرده است. در این زمینه، میتوان به تمرکز بر حوزه اکتشاف پهنههای جدید و همچنین تملک سهام معادن اشاره کرد.
همچنین نمیتوان از چالشهای موجود در حوزه حملونقل و لجستیک غافل شد. شرکتهای کشتیرانی، به دلیل تشدید دامنه تحریمهای آمریکا و افزایش ریسک تجارت با ایران، تمایل کمی به حمل محصولات فولادی از مبدا ایران دارند که این امر باعث از دست دادن مشتریان صادراتی و افزایش هزینه حمل دریایی میشود. همچنین فرسودگی و ظرفیت پایینتر از طرحهای توسعه شبکه و ناوگان حملونقل، بهویژه حملونقل ریلی، یکی از عوامل بحرانی در صنعت فولاد است که باعث افزایش هزینه حملونقل و کاهش تولید شرکتهای فولادی میشود. در حوزه سطح دانش فنی، تکنولوژی و ماشینآلات، میتوان به قدیمی بودن فناوری تجهیزات تولید و عدم دسترسی به تکنولوژیهای جدید به دلیل تحریمها اشاره کرد که موجب بحرانهای جدی در تمامی حوزههای صنعت میشوند و این موارد در صنعت فولاد باعث ناتوانی در تولید محصولات با ارزش افزوده بالا و متعاقبا کاهش رضایت مشتریان از تنوع محصولات تولیدی شرکتهای فولادی میگردد. اثربخشی پایین نگهداری و تعمیرات تجهیزات و ماشینآلات، کمبود و کیفیت پایین قطعات یدکی، نوسانات قیمتهای اقلام اصلی و تحریمهای بینالمللی از عواملی هستند که باعث ایجاد بحران در حوزه ماشینآلات شدهاند؛ این عوامل باعث افزایش توقفات اضطراری تجهیزات در شرکتهای فولادی میشوند.
انحصاری بودن برخی از دانشها و اطلاعات، ضعف دانش فنی و مهندسی در روشهای تولید و کمبود تامینکنندگان صاحب تکنولوژی در داخل کشور نیز از جمله بحرانهای دانش فنی و تکنولوژیاند که باعث طولانی شدن زمان تامین قطعات و تجهیزات و همچنین ارائه خدمات در شرکتهای فولادی میشوند. در پایان از تلاشهای عالمانه مجموعه همكاران مجله «اخبار فلزات» در ارتقای دانش و تبادل تجربيات موفق در عرصه مهم صنعت كشور صميمانه قدردانی و از خدای متعال برای شما سلامتی و ثبات قدم آرزو میكنم.
انتهای پیام/
ثبت دیدگاه