به گزارش «فلزاتنیوز»، این طرح ضمن شناسایی وضعیت دقیق صنعت مس کشور در حلقههای مختلف زنجیره، بهینه اهداف در دسترس را به طور اختصاصی برای هر حلقه از زنجیره و برای افقهای زمانی پنج و ۱۰ سال آینده ترسیم کرد. اهدافی که در نتیجه دستیابی به آنها، انتظار میرود جهشی بزرگ در صنعت مس کشور محقق شود و صنعت مس کشور در میان بزرگان این صنعت در جهان، عرض اندام کند.
خرسند از جامعیت و ارایه راه طریقی نوین و کارشناسی، به راهبری دفتر صنایع معدنی ایمیدرو به عنوان کارفرمای طرح، اقدام به ارسال خلاصه نتایج طرح در قالب گزارشی ۳۴۷ صفحهای به نقشآفرینان زنجیره صنعت مس کردیم که پیشتر چه در تهیه شرح خدمات انجام طرح و چه در مطالعات آن، از نظرات و دانش این نقشآفرینان و فعالان صنعت بهره گرفته شده بود. از جمله این موارد میتوان به بهرهگیری از نظرات سازمان برنامه و بودجه، سازمان زمینشناسی، مرکز پژوهشهای مجلس، شرکت ملی مس، معاونت معدنی وزارت صمت، هلدینگ میدکو، انجمن تولیدکنندگان سیم و کابل و… در تدوین شرح خدمات و نظرات ذینفعان دیگری نظیر مدیران فعلی و پیشین دولت و شرکت ملی مس، مس شهید باهنر، انجمنهای مس و تولیدکنندگان قطعات برنجی، سندیکای برق، شرکتهای تولیدی و پیمانکاری در بخش اکتشافات، معدن، تغلیظ، تولید کاتد، محصولات نیمهساخته و سیم و کابل، بازرگانان فعال در بازار، اندیشمندان و فعالان حوزه سیاست، بازار و اقتصاد و بسیاری دیگر از خبرگان اشاره کرد که ذکر نام آنها در این مقال نمیگنجد.
ارایه نتایج طرح در لایههای مختلف مدیریتی سازمان ایمیدرو، معاونت معدنی وزارت صمت، مرکز پژوهشهای بازرگانی و مجلس و همینطور ارایه آن به مدیران شرکت ملی مس، برگزاری جلسات هماندیشی با فعالان بخش خصوصی و در ادامه رونمایی از نتایج طرح در پنجمین همایش فلزات غیرآهنی در ابتدای سال جاری، روندی بود که با هدف اطلاعرسانی نتایج این طرح و دریافت نظرات تکمیلی و راهگشا در خصوص خروجیهای آن و یا نحوه عملیاتی کردن استراتژیها و برنامههای عملیاتی تدوین شده، انجام شد.
خوشبختانه بازخوردهای خوبی در خصوص کیفیت متدلوژی به کار گرفته شده و همینطور نتایج طرح در لایههای مختلف کارشناسی و مدیریتی صنعت دریافت و نهایتا مقرر شد نتایج طرح در اسناد بالادستی صنعت و همینطور تدوین برنامه هفتم توسعه کشور که توسعه دو صنعت فولاد و مس را به طور ویژه مد نظر داشت، به کار بسته شود و در پایشهای سالانه نیز ضمن بررسی روند پیادهسازی نتایج طرح، نسبت به بهروزرسانی طرح، تکمیل و رفع نواقص آن اقدام شود.
جلسات مختلفی در ایمیدرو، وزارت صمت و سازمان برنامه بودجه تشکیل و طی آنها نتایج طرح جامع مس کشور شامل چالشهای عمده صنعت، بهینه اهداف شناسایی شده، استراتژیهای دستیابی به این اهداف و چرایی دستیابی به این نتایج به طور مبسوط به سمع و نظر مدیران و کارشناسان سازمان برنامه و بودجه و وزارت صمت رسید. دادههای مورد نیاز برای ثبت در برنامه هفتم توسعه نیز طی جداول و گزارشهایی ارایه شد و خشنود از این بودیم که برای اولین بار در کشور، اهدافی کارشناسی، عملیاتی و قابل دستیابی برای صنعت مس کشور در برنامه هفتم توسعه گنجانده شده است. مهمترین اهداف تعیینی اعلام شده نیز شامل دستیابی به تولید ۳٫۳۶ میلیون تن کنسانتره، تولید ۳۷۵ هزار تن کاتد و تولید ۲۹۵ هزار تن محصولات نیمهساخته مسی و آلیاژی تا پایان برنامه هفتم توسعه بود که جهش در تولید معدنی، لزوم ارتقای بهرهوری در بخش ذوب و پالایش و جلوگیری از ضرر سالانه ۷٫۲ هزار میلیارد تومانی در این بخش و استفاده بیشتر از ظرفیت ۱٫۵ میلیون تنی نصب شده در بخش پاییندست و توجه بیشتر به صادرات این محصولات را مد نظر داشت.
چند ماهی از این جلسات گذشت و در اواخر خرداد ماه سال جاری، لایحه برنامه هفتم توسعه برای مجلس ارسال شد که پس از تماس تلفنی یکی از دوستان در همان روزها، برق از سرم پراند. به گفته این دوست عزیز، اهدافی در لایحه برنامه هفتم توسعه برای بخش ذوب و پالایش و بخش پاییندست صنعت گنجانده شده که در بخش ذوب و پالایش و صنایع پاییندست هیچ سنخیتی با نتایج مطالعات طرح جامع مس نداشت.
باورش برایم سخت بود و مراجعه به نسخهای از لایحه که در سایتهای خبری به اشتراک گذاشته شده بود، نشان میداد که در ماده ۴۹ لایحه و انتهای جدول شماره ۱۱ (صفحه ۶۵)، دستیابی به ظرفیت تولید یک میلیون و ۴۱۲ هزار تن کاتد و ظرفیت تولید ۱٫۸ میلیون تن محصولات نیمهساخته در این برنامه هدفگذاری شده است.
در آن لحظه نمیدانستم سر به کدامین بیابان بگذارم و گلایه پیش چه کسی ببرم (البته هنوز هم نمیدانم!!!)؛ به خصوص اینکه سازمان ایمیدرو به تلاش بینتیجه خود برای اصلاح این اهداف اشاره کرد و اینکه وزارت صمت و سازمان برنامه و بودجه، نهایتا به گزارشهای کارشناسی و نتایج طرح جامع مس کشور توجه نکرده و آنچه در ذهن خودشان داشتند را در لایحه گنجاندهاند.
یک ماه گذشته را مجددا با این فکر به این موضوع که “دارد در بر همان پاشنه میچرخد و چیزی درست نمیشود” گذراندم و این مصرع شعر از سعدی را با خودم زمزمه میکردم که حال که نتایج طرح جامع مس کشور در دسترس است، چرا “چندین چراغ دارد و بیراه میرود…“. مدام به سوالات همکارانم فکر میکردم که اگر گوش شنوایی برای کار کارشناسی و علمی نیست، چرا نصفه شب و روز تعطیل، برای تهیه گزارش اضطراری مورد نیاز فلان سیستم دولتی، زندگی را بر آنها سخت/زهر میکنم (پاسخ همیشگیم هم این بوده که هر کسی را در قبر خودش میگذارند…).
سرتان را درد نیاورم؛ قصدم از نوشتن این مطلب صرفا این بود که از مدیران وزارت صمت و سازمان برنامه و بودجه کشور سوال کنم:
- در شرایطی که تولید ۳۰۶ هزار تن کاتد مس در کشور در سال ۱۴۰۰، بالغ بر ۷٫۲ هزار میلیارد تومان ضرر مالی، انتشار ۲۷۵ هزار تن آلاینده گوگرد، مصرف میلیونها متر مکعب آب و گاز و صدها هزار مگاوات ساعت برق را به دنبال داشته و هنوز مواد اولیه لازم برای ظرفیتهای نصب شده ذوب و پالایش در کشور وجود ندارد، با چه منطق و ادله کارشناسی و فنی و اقتصادی، در پایان برنامه هفتم توسعه و در سال ۱۴۰۶، ظرفیت تولید کاتد در کشور را حدود ۲۰۰ درصد افزایش دادهاند؟!
در شرایطی که به نظر میرسد مدیران شرکت ملی صنایع مس ایران با قبول واقعیات صنعت مس در دنیا و کشور، هدفگذاری تولید یک میلیون تن مس کاتدی را فعلا کنار گذاشته و تولید یک میلیون تن مس محتوی را مبنا قرار دادهاند، حال وزارت صمت و سازمان برنامه و بودجه نه تنها از این موضوع کوتاه نیامدهاند، بلکه دست بالاتر را گرفته و برای پایان برنامه هفتم توسعه، هدف غیرکارشناسی و غیرمنطقی ۱٫۴ میلیون تن کاتد را طرحریزی میکنند؛ انگار هر چقدر که در سطوح تصمیمگیری بالاتر میرویم، رقابت در تعیین اهداف دستنیافتنیتر و غیرکارشناسیتر بیشتر میشود!!!
- با توجه به ظرفیت ۱٫۵ میلیون تنی نصب شده در بخش پاییندست صنعت مس در کشور که صرفا ۱۸ درصد آن فعال است، با چه دلیل کارشناسی مجددا افزایش ۳۰۰ هزار تنی ظرفیت تولید در این بخش تا پایان برنامه هفتم توسعه برنامهریزی شده است؛ مگر نه اینکه همین ظرفیتهای جدید نتیجهای جز زمینگیر شدن بیشتر سرمایهها، رقابت منفی شدیدتر در زنجیره پاییندست صنعت و کاهش بیشتر توان رقابتی این صنایع را که به صادرات محصول، توصیه میشوند، در پی خواهد داشت؟!
- در شرایطی که در حلقههای ذوب و پالایش کشور و بخش پاییندست، صنعت با مازاد قابل توجه ظرفیت روبهروست، چرا وزارت تخصصی صمت و سازمان برنامه و بودجه، نتایج طرح جامع مس کشور را که مورد تایید کارشناسان و خبرگان این حوزه است، ملاک عمل قرار نداده و بنا بر سیره برنامههای قبلی، مبنای اهداف را بر ظرفیت تولید و افزایش آن قرار داده است؟ ظرفیت تولید بدون توجه به میزان تولید و امکان تحقق آن، چه دردی از صنعت و اقتصاد کشور دوا میکند؟!
- اگر قصدی بر استفاده از نتایج طرح جامع مس کشور و دیگر طرحهای کلان حوزه صنعت، معدن، زیرساخت و… نیست، چرا سر خودتان و مشاوران را درد میآورید که گزارشهای عریض و طویلی را تهیه کنند و نتایج آن را به کار نبندید؟!
نهایتا اینکه به صورت خاص از رئیس سازمان برنامه و بودجه و وزیر جدید صمت تقاضا میکنم با توجه به انحراف شدید ایجاد شده در هدفگذاریهای صنعت مس و در نظر گرفتن اهمیت این صنعت کلیدی در بخش معدن و صنایع معدنی کشور، به موضوع ورود کرده و یا گزارشهای کارشناسی متقنی در خصوص توجیه هدفگذاریهای انجام شده ارایه دهند و یا دستور بازنگری و اصلاحات لازم را صادر فرمایند.
یقینا با شناختی که از آقای علیآبادی به لحاظ تجربه و تخصص داریم و اینکه در گروه مپنا توجه ویژهای به کار کارشناسی داشتند، انتظار از ایشان در بهرهگیری از مطالعات کارشناسی و نظرات تخصصی و خبرگی صنعت و مقابله با رویکردهای غیرکارشناسی به مراتب بیشتر است. طبعا انحرافات موجود در تعیین اهداف و برنامهریزیها نیز، صرفا به صنعت مس کشور ختم نمیشود.
سخنم را با بیتی از شعر معروف سعدی، استاد سخن ایرانزمین به پایان میبرم؛ امیدوارم گوش شنوایی و دیده بینایی وجود داشته باشد:
چاه است و راه و دیده بینا و آفتاب ، تا آدمی نگاه کند پیش پای خویش
یادداشت: فرشید سلطانزاده – مدیرعامل شرکت مشاوره اقتصادی آرمان آتورپات
ثبت دیدگاه