رشد فزاینده و روزافزون دانش و تکنولوژی در عصر کنونی اثرات عمیقی بر تمامی ابعاد زندگی بشر گذاشته و از گستره کسبوکار به لایههای مختلف زندگی شخصی از سبک زندگی گرفته تا چگونه فکر کردن توسعه و نفوذ یافته است. بشر از قرنها پیش در اندیشه و تلاش برای ایجاد یک آینده بهتر و دلخواه برای خود بوده است. اندیشیدن درباره آینده برای برنامهریزیها و انجام کارها و اقدامات کنونی انسانها امری ضروری است. دولتها در تلاش هستند آینده خود را با اقدامات هدفمند طراحی کرده و شکل دهند؛ ازاینرو شناخت و پیشبینی آینده یا بهعبارت دیگر، آیندهپژوهی از دیرباز مورد توجه انسان بوده است. آیندهپژوهی نوعی دوراندیشی است که احتمالات امروز را به واقعیات فردا تبدیل میکند. این مبحث با بررسی اطلاعات و واقعیتهایی که ریشه در گذشته و اکنون دارند میتوانند رهنمون مناسبی برای آینده باشند. هدف اصلی آیندهپژوهی تحلیل، طراحی و ساخت آینده بر پایه واقعیتها و ارزشهای امروز جامعه است. امروز جهان بسیار پیچیده و دانش نیز بهطور گستردهای پراکنده شده است و بشر چارهای جز این ندارد که برای تصمیمگیری موفقیتآمیز، دانش متخصصان و ذینفعان حوزههای مختلف علوم را به کار ببندد. با افزایش تغييرات و دگرگونیها در دنيای پویا و پيچيده امروز و ظهور پياپی مسائل جدید در جامعه جهانی، اتكا به روشهای برنامهریزی مبتنی بر پيشبينی، جوابگوی نياز مدیریتهای کلان کشورها نيست و سایه سنگين عدمقطعيتها و ظهور رویدادهای ناپيوسته و شگفتانگيز به کاهش اعتبار پيشبينیها و شكست برنامهریزیهای مبتنی بر پيشبينیهای سنتی منجر شده است. دانشـی قطعـی درباره اینکـه فناوریهـا در ۳۰ سال آینده چگونـه خواهنـد بـود، بـهوضـوح غیرممکـن اسـت. درسـت همانطـور کـه سـی سـال پیـش هیچکــس نمیتوانســت جهــان امــروز را بــا حضــور شــرکتهای غولآسا و مدرن پیشبینی کند. بـا ایـن حـال، ارائـه حـدس و گمانهایـی مبتنــی بــر دانــش درباره آینــده کمک شایانی به ترسیم چشماندازهای توسعه در سالهای آتی پیشروی برنامهریزان و سیاستگذاران خواهد کرد.
جهان پس از انقلاب صنعتی
پــس از انقـلاب صنعتــی، جهــان بــه ســوختهای فســیلی بــهعنــوان منبــع اصلــی انــرژی وابســته شــد. البتــه ایــن وابســتگی بــه رشــد اقتصــادی بیســابقه، پیشـرفتهای عظیـم در سـطح زندگـی و ایجـاد رفـاه بـرای بخـش زیـادی از افـراد کمــک کــرد، امــا پیامدهایــی منفــی نیــز بــه همــراه داشــت. ســوزاندن ســوختهای فســیلی میــزان زیادی آلودگــی و دیاکســیدکربــن در جــو زمیـن ایجاد میکنـد. بـرای بیـش از یـک قـرن، بشـر بـه منبعـی از انـرژی وابسـته بوده که علاوه بر آلوده و پایانپذیر بودن، اثرات برگشتناپذیری بر آب و هوا دارد. بـا ایـن حـال، طـی چنـد دهـه آینـده، تحـول عظیمـی روی خواهـد داد و آن هـم دوری جسـتن از سـوختهای فسـیلی اسـت. بهبودهـا در فـناوری و کاهـش هزینههــا بــهویــژه در بخــش انــرژی خورشــید و بـاد بــا ســرعت قابــل ملاحظــهای در حـال پیشـرفت هسـتند. حتـی اگـر در چند سال آینده یارانههـای بخــش انرژیهــای تجدیدپذیــر حــذف شــوند، ســهم آنهــا در انــرژی تولیــد شــده میتوانـد از ۵ درصـد کنونی بـه ۳۰ درصـد تـا سـال ۲۰۴۰ برسـد. علاوه بر این، باتریهــا هـم در حـال بهتـر و ارزانتـر شـدن هسـتند و میتواننـد در خودروهـای الکتریکـی و همچنیـن بـرای اسـتفاده از انرژیهـای تجدیدپذیـر در شـبکه برقرسـانی بـه کار بیایند. در نمودار شماره یک میتوان روند کاهش سهم هزینه باتریها را در هزینه تولید یک خودرو الکتریکی مشاهده کرد. این کاهش هزینه در نهایت موجب خواهد شد استفاده از خودروهای الکتریکی در سالها و دهههای آینده با اقبال بیشتری مواجه شود. چنانکه در نمودار شماره ۲ دیده میشود تا سال ۲۰۴۰ میلادی بیش از ۵۰ درصد از فروش خودروها به خودروهای الکتریکی اختصاص خواهد یافت.
براساس اعـلام آژانـس بیـنالمللـی انـرژی، انرژیهـای تجدیدپذیـر حـدود ۹۰ درصـد ظرفیتهـای تـازه تولیـد انـرژی در سـال ۲۰۱۵ را بـه خـود اختصـاص دادهاند و سـهم انـرژی بـاد بـهتنهایـی بیـش از نیمی از این مقدار بــوده اســت. وابستگی به سوختهای فسیلی به یکباره ناپدید نمیشود، بلکه به مرور منابـع تجدیدپذیـر انـرژی ماننـد انـرژی خورشـید، بـاد و هســتهای جــای آنها را خواهنــد گرفــت. اســتفاده از انــرژی خورشــید و بـاد بـا چالشـی جـدی مواجـه اسـت و آن اینکـه چنیـن انرژیهایـی همـواره موجــود نیســتند؛ خورشــید همــواره نمیتابــد و بــاد همــواره نمــیوزد. امــا پیشــرفتهای فــناوری بــهویژه در بخــش ذخیــره انــرژی بــه حــل ایــن مشـکل کمـک خواهد کـرد و از وابسـتگی بخـش تجـاری و خانگـی بـه شـبکه برقرسـانی کاسـته خواهـد شـد. در این میان، نـه فقـط منبـع انـرژی، بلکـه شـیوه اسـتفاده از انـرژی بـه خصـوص در بخـش تولیـد نیـز تغییـر خواهـد کـرد. یـک کارخانـه خودروسـازی را در نظـر بگیریـد کـه در آن هیـچ اثـری از دسـتگاه پـرس نیسـت و بدنـه خـودرو از الیـاف کربنـی بافتـه میشود. کارخانـهای بـی ســروصدا کــه بیشــتر بــه خودروبافــی شــباهت دارد تــا خودروســازی. شــاید ایــن تصویـر تخیلیتـر از آن بـه نظـر برسـد کـه تـا سـال ۲۰۵۰ محقـق شـود، امـا همیــن حــالا یکــی از مهمتریــن خودروســازیهای جهــان از همیــن شــیوه بــرای تولیــد یکــی از مدلهایــش بهــره میبــرد.
وضعيت آب
آب علاوه بر اینکه بهعنوان عنصر اصلی حیات تلقی میشود، از دیرباز مهمترین عامل توسعه در جهان نیز بوده است. مطالعات نشان میدهند زیستبومهای مردمانی که تمدنهای اولیه را پایهریزی کردهاند، عموما در محلهایی تشکیلشده که امکان دسترسی آسان به منابع آب برای شرب و فعالیتهای کشاورزی فراهم بوده است. حفظ منابع آب موجود یا تسلط بر منابع آب جدید یکی از عوامل تعیینکننده در بروز جنگها و در نهایت ایجاد تمدنهای جدید یا نابودی آنها در طول تاریخ بوده است.
همگام با افزایش جمعیت کره زمین و پیشرفت جوامع، اهمیت و نقش آب بیش از پیش مورد توجه دولتها و سازمانهای تحقیقاتی بینالمللی قرار گرفته است. بررسی روند بارشها و تغییرات جوی کره زمین، بهکارگیری ماهوارهها و راهاندازی ایستگاههای هواشناسی، پیشبینی خشکسالی و… همگی حاکی از وجود دغدغههای بسیاری است که در سطح جهانی در این زمینه احساس میشود.
سازمان ملل در گزارشی درباره وضعیت آب در جهان هشدار داد و اعلام کرد هر سال حدود ۴۶۰۰ کیلومتر مکعب آب مصرف میشود که ۷۰ درصد آن به بخش کشاورزی، ۲۰ درصد به بخش صنعت و ۱۰ درصد به مصارف خانگی اختصاص دارد. طی ۱۰۰ سال گذشته نیاز جهانی به آب افزایش ۶ برابری یافته و هر ساله به میزان یک درصد رشد مییابد.
پیشبینیها حاکی از آن است که نیاز به منابع آبی در کشورهای در حال توسعه سریعترین رشد را خواهد داشت. علاوه بر این، پیشبینی شده تا سال ۲۰۵۰ بین ۴٫۸ تا ۵٫۷ میلیارد نفر از مردم جهان در مناطقی زندگی خواهند کرد که برای دستکم یک ماه در سال با کمبود آب مواجه میشوند، مگر اینکه اقداماتی برای کاهش فشار بر رودخانهها، دریاچهها، آبهای زیرزمینی و ذخایر آبی انجام شود. این درحالی است که تعداد افرادی که در معرض خطر سیلاب قرار دارند از ۱٫۲ به ۱٫۶ میلیارد نفر افزایش پیدا خواهد کرد. همچنین با توجه به گزارش موسسه تحقیقات سیاستهای بینالمللی غذا، حدود ۵۰ درصد از تولیدات مواد غذایی جهان در معرض خطر تنش کمآبی قرار میگیرند. این مطالعه همچنین نشان میدهد حدود ۴۵ درصد از تولید ناخالص جهانی که معادل ۶۳ تریلیون دلار است در معرض تنش شدید کمآبی قرار خواهد گرفت.
اقتصادهای نو ظهور
عدمقطعیتهای فراوان در تعیین چشماندازهای سیاسی و اقتصادی جهان موجب میشود پیشبینیهای این حوزه بسیار دشوار جلوه کند. بروز مسائلی همچون بیماریها، تغییر جهتگیریهای سیاسی و جنگها باعث میشود اظهارنظر درباره دورنمای سیاسی و اقتصادی جهان حتی در مدت یک سال نیز به امری متهورانه تبدیل شود. با این وجود، داشتن دیدگاه بلندمدت درباره دورنمای اقتصاد جهانی، ورای فراز و نشیبهای کوتاهمدت و دورهایِ اقتصاد و سیاست که درواقع به سختی قابل پیشبینی هستند، با اهمیت است.
براساس مطالعات انجامشده با نگاه به آینده، به نظر میرسد اقتصادهای نوظهور به قدرتهای غالب قرن بیست و یکم تبدیل شوند. همچنین پیشبینی میشود که در سال ۲۰۵۰، چین بزرگترین اقتصاد جهان با فاصلهای قابل توجه از سایر کشورها باشد، در حالی که هند میتواند ایالات متحده را پس زده و اندکی بالاتر از آن در جایگاه دوم و اندونزی نیز در رتبه چهارم قرار گیرد. سهم ۲۷ کشور اروپایی (EU27) از تولید ناخالص داخلی جهان میتواند به سطحی پایینتر از ۱۰ درصد کاهش یابد.
به عقیده کارشناسان اندازه اقتصاد جهان تا سال ۲۰۵۰ بیش از دو برابر خواهد شد، که بسیار فراتر از رشد جمعیت در این دوره است. گفتنی است بازارهای نوظهور همچنان موتورهای رشد اقتصاد جهانی خواهند بود. تا سال ۲۰۵۰، اقتصادهای گروه E7 میتوانند سهم خود را از تولید ناخالص داخلی جهان از حدود ۳۵ درصد فعلی به ۵۰ درصد برسانند. اقتصادهای توسعهیافته امروزی همچنان درآمدهای بالاتر از میانگین خواهند داشت، اما اقتصادهای نوظهور باید برای از بین بردن این شکاف تا سال ۲۰۵۰ تلاش کنند. این میتواند فرصتهای عظیمی را برای کسبوکارهایی ایجاد کند که قصد سرمایهگذاری بلندمدت در این بازارها را دارند. اما این مستلزم بردباری برای سالم بیرون رفتن از بحرانهای مختلفی است که در سطح جهان رخ میدهد. برای تحقق این پتانسیل رشد، دولتهای بازارهای نوظهور باید اصلاحات ساختاری را برای بهبود ثبات اقتصاد کلان انجام دهند، اقتصادهای خود را تنوع بخشیده و از وابستگی بیش از حد به منابع طبیعی برهانند و نهادهای سیاسی و حقوقی اثربخشتری را ایجاد کنند.
ثبت دیدگاه