به دنبال پیشرفت حاصل شده در بخش معدن و صنایع معدنی کشور طی سالیان اخیر، این بخش به یکی از پایههای اصلی اقتصاد ملی تبدیل شده است؛ به نحوی که از جایگزینی آن با نفت به عنوان یک هدف استراتژیک یاد میشود. این مهم در حالی همواره مورد تاکید مسئولان و بخشهای مرتبط قرار گرفته که بخش معدن و صنایع معدنی در سایر دولتها، به ویژه کشورهای مطرح معدنی و فلزی جهان با سرعت قابل توجهی در حال حرکت و پیشروی به سمت انقلاب صنعتی نسل پنجم، هوشمندسازی و فناوریهای نوین بر پایه هوش مصنوعی و… بوده است.
از آنجایی که تحقق رشد ۱۳ درصدی بخش معدن در برنامه هفتم توسعه کشور در دستور کار قرار گرفته، بررسی این امر حائز اهمیت است که آیا با توجه به شرایط فعلی حاکم بر حوزه معدن، اساسا امکان تحقق این امر آن هم با استفاده از تکنولوژیهای جدید براساس هوش مصنوعی و… وجود دارد یا خیر؟ واقعیت امر این است که علیرغم اهمیت بخش معدن و صنایع معدنی و نتایج و آثار شگرف آن در اقتصاد داخلی، چه در رشد تولید ناخالص ملی «GPD» و چه در حوزه صادرات و ارزآوری، متاسفانه این بخش با چالشهای اساسی روبهروست که امکان دستیابی به رشد ۱۳ درصدی در برنامه هفتم توسعه، آن هم با استفاده از تکنولوژِیهای جدید را در هالهای از ابهام قرار داده است.
افزایش بیرویه قیمت حاملهای انرژی و همچنین کمبود سوخت ماشینآلات معدنی را میتوان از جمله مهمترین مشکلات این بخش برشمرد. در حالی که معادن معتبر جهانی و همچنین تولیدکنندگان برتر فلزات اساسی، به ویژه فولاد و مس مکانیزاسیون و استفاده از فناوریهای روز همچون هوش مصنوعی را در دستور کار خود قرار دادهاند اما شاهد آن هستیم که فعالان این بخش در کشور ما ناچار به استفاده از ماشینآلات قدیمی و دست و پنجه نرم کردن با معضل کمبود سوخت و عدم تامین قطعات یدکی مورد نیاز خود هستند. طبیعتا در چنین شرایطی، نمیتوان چندان به توسعه و استفاده از هوش مصنوعی در معادن و خطوط تولید صنایع فلزی امیدوار بود.
از سوی دیگر، بروکراسیهای اداری وعدم همکاری مسئولان و کارمندان سازمانهای دولتی مرتبط نیز همانند یک سرعتگیر عمل کرده و مسیر دستیابی به رشد ۱۳ درصدی بخش معدن و استفاده از تکنولوژیهایی مانند هوش مصنوعی را بیش از پیش دشوار کرده است. از جمله چالشهای موجود در این بخش، میتوان به حقوق دولتی معادن اشاره کرد؛ معضلی که مدتهاست فعالیت معدنکاران را تحت تاثیر قرار داده و نه تنها در این سالها رفع نشده است بلکه پیچیدگیها و ابهامات موجود در نحوه تعیین آن، به سوالی مبهم در ذهن صاحبان معادن تبدیل شده است.
نکته حائز اهمیت دیگر در این خصوص، تامین زیرساختهای اساسی برای تحقق رشد ۱۳ درصدی بخش معدن با استفاده از فناوریهای نوین همچون هوش مصنوعی است. در واقع باید بپذیریم که بخش معدن ما، امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند تسهیل شرایط در حوزه حملونقل، انرژی، ماشینآلات و تامین نیروی انسانی متخصص است تا به دنبال آن بتوان ذهنیت خود را بر روی استفاده از هوش مصنوعی و سایر فناوریهای مرتبط با آن متمرکز کرد. به عبارت دیگر، مادامی که بستر توسعه در زمینههای مذکور فراهم نشود، عملا استفاده از هوش مصنوعی در بخش معدن و صنایع معدنی منطقی نیست.
در حال حاضر معادن و صنایع معدنی کشور با معضل اساسی به نام محدودیت تامین برق مواجهند و همین مسئله به شدت بهرهوری در معادن و کارخانههای تولیدی را تحت تاثیر قرار داده است. از طرفی، دشواریهای موجود در برقراری ارتباط با سایر نقاط جهان زیر سایه تحریمها، تامین دانش و تکنولوژیهای جدید و همچنین دستگاهها و ماشینآلات مدرن را به شدت سخت کرده است. بنابراین اگر میخواهیم رشد ۱۳ درصدی در بخش معدن را محقق کنیم و به دنبال آن بستر استفاده از فناوریهایی همچون هوش مصنوعی را در معادن و واحدهای تولیدی فراهم سازیم، نخست باید تمهیدات لازم جهت رفع چالشهای مذکور را بیندیشیم و بعد به این سمتوسو حرکت کنیم؛ کمااینکه خوشبختانه اقدامات خوبی با هدف رفع معضل کمبود برق همچون احداث نیروگاههای خورشیدی در دست اجرا است و بومیسازی تجهیزات و قطعات و همچنین تکنولوژیهای موجود در کارخانههای فولادی مانند پرد «PERED»، فعالان معدنی و فلزی را به تحقق این امر امیدوار کرده و کورسوی امیدی را دل آنها ایجاد کرده است.
انتهای پیام//
ثبت دیدگاه