سرمایهگذاری در بخشهای مختلف و متنوعسازی منابع درآمدی، یکی از راههای افزایش سود سازمانها به شمار میآید. به همین سبب، شرکت ذوب روی اصفهان به عنوان یکی از برترین شرکتهای فعال در صنعت روی کشور نیز در چند سال اخیر با اتخاذ استراتژی سرمایهگذاری بلندمدت در راستای دستیابی به اهداف متعالی خود، راه متفاوتی را از سایر رقیبان خود در پیش گرفته است. سرمایهگذاری در سبد سهام شرکتهای تحقیقاتی و عملیاتی فعال در حوزه صنعت روی، یکی از مهمترین استراتژیهای این شرکت محسوب میشود. علیرغم اهمیت کسب درآمد بیشتر از این طریق، شرکت ذوب روی اصفهان اهداف مهمتری را دنبال میکند که میتواند این شرکت را به اهداف تولید و فروش و ثبات در بازار نزدیکتر کند. در همین راستا، خبرنگار پایگاه خبری و تحلیلی «فلزات آنلاین» گفتوگویی را با عبدالله تیمورینیا، مدیرعامل شرکت ذوب روی اصفهان تدارک دیده است که متن کامل آن را در ادامه خواهید خواند:
استراتژی شرکت ذوب روی اصفهان در زمینه سرمایهگذاری طی سالیان اخیر چیست؟
شرکت ذوب روی اصفهان، از جمله شرکتهایی است که در سالهای اخیر با اتخاذ استراتژیهای جدید برای سرمایهگذاری، هدف مهمی را دنبال میکند. این شرکت اهداف مدیریتی مختلفی را برای پیشبرد فعالیت خود دنبال میکند که از مهمترین آنها و راهبردهای اتخاذشده برای دستیابی به اهداف میتوان به افزایش سودآوری از طریق افزایش تولید و فروش، رقابتپذیری با حفظ و ارتقای کیفیت محصولات تولیدی، چابکسازی سازمان و کاهش هزینهها از طریق جذب نیروهای متخصص و تحصیلکرده اشاره کرد. بدیهی است که تحقق این اهداف، نیازمند تامین مالی به شیوههای مختلف است که شرکت ذوب روی اصفهان با نگرشی متفاوت به این مقوله مهم، سعی در دستیابی به اهداف خود در کلیه حوزهها از جمله سرمایهگذاری دارد. این شرکت یکی از فعالان صنعت روی با ماهیت تولیدی است و ریسکهای سیستماتیک و غیرسیستماتیک، اثرات مستقیمی روی استراتژیهای این شرکت برای سرمایهگذاری از جمله دیدگاهها و اهداف آن خواهد داشت. در این شرکت سرمایهگذاریهای بلندمدت بیش از سرمایهگذاری کوتاهمدت مورد توجه قرار گرفته است. یکی از مهمترین سرمایهگذاریهای بلندمدت شرکت ذوب روی اصفهان در سهام شرکتها است که از جمله آنها میتوان به شرکت تجاری و بازرگانی میناب، شرکت سوژمیران، شرکت بهپوران صفه، مجتمع سرب و روی انگوران و شرکت کانی کربن طبس اشاره کرد. این شرکت به تازگی در شرکت کیمیا فراوران زرین که در زمینه فراوری مواد معدنی و بهبود توسعه کارخانههای پرعیارسازی تحقیقات انجام میدهد، سرمایهگذاری کرده است. با این حال، هدف شرکت ذوب روی اصفهان خرید و فروش سهام شرکتهای نامبرده و حتی رسیدن به سود سالانه آنها نیست. در واقع این شرکت هدفی بلندمدت با پایداری بیشتری را دنبال میکند.
استفاده از خدمات شرکتهای مذکور برای تهیه مواد اولیه تولید، توسعه مقیاس تحقیقاتی و تسهیل بازارهای فروش، اهداف مدنظر شرکت ذوب روی اصفهان است زیرا با این استراتژی، شرکت به هدف اصلی خود یعنی تولید و فروش نزدیکتر میشود و در بازار رقابتی به جایگاه با ثباتتری میرسد. به عبارتی دیگر، دیدگاه و هدف شرکت ذوب روی اصفهان در بعد سرمایهگذاری بلندمدت است و به عنوان یک واحد تولیدی روشی کاملا متفاوت از شرکتهای سرمایهگذاری را اجرا میکند اما در نهایت استراتژی سرمایهگذاری بلندمدت با هدف کسب سود پایدار انجام میشود. بنابراین، این شرکت با هدف حداکثر کردن ارزش شرکت به مسیر خود ادامه خواهد داد. بدیهی است که در راستای رسیدن به اهداف بلندمدت شرکت و با توجه صلاحدید هیئت مدیره، اگر در آینده سرمایهگذاری در شرکتی با خدمات مرتبط با شرکت ذوب روی اصفهان بتواند منجر به سوق دادن هرچه بیشتر شرکت در نیل به اهداف شود، این استراتژی دوباره اجرا و مدیریت خواهد شد. علاهبراین، شرکت ذوب روی اصفهان خود سرمایهپذیر ۳۰۰ هزار نفر سهامدار در سراسر کشور و حتی با مقیاس فرامرزی است و تمامی استراتژیهای اکتسابی این شرکت تاکنون همسو با هدف سرمایهگذاران بوده است و در آینده نیز چنین خواهد بود زیرا در نهایت ارزش شرکت ذوب روی اصفهان در تابلوی بورس کالای کشور بیانگر ارزش بازار آن است و هدف نهایی این شرکت در تمام تصمیمات از جمله سرمایهگذاریهای مربوطه به حداکثر رساندن سرمایهگذاری سهامداران خواهد بود.
صنعت روی کشور طی سالیان اخیر با چه نوساناتی همراه بوده است؟
اساسا صنعت روی در کشور به دلیل وجود مقادیر بسیار زیاد کنسانتره تولیدی طی چند دهه در انبار تولیدکننده شکل گرفت و گسترش یافت اما بعد از گذشت چند سال، با اتمام این ذخایر و با توجه به اینکه حلقههای استخراج و فرآوری همگام با حلقه ذوب رشد نکرده بودند، واحدهای ذوب به دلیل رویارویی با مشکل کمبود و گرانی کنسانتره یا به تعطیلی کشانده و یا ناچار به استفاده از خاک خام شدند. البته مدتی بعد، تهیه همین خوراک خام نیز خود به مشکل تبدیل و برای واحدهای فعال، سهمیههایی بر اساس ظرفیت پروانه بهرهبرداری تعیین شد. با گذشت زمان این سهمیهبندیها نیز حواشی زیادی ایجاد کرد و باعث مناقشات دائم بین گیرندگان سهمیه و شرکت توزیعکننده شد. اتفاق دیگری که ضربه بعدی را بر پیکر این صنعت جوان وارد کرد، ریزش بیسابقه در دیواره و پلههای معدن انگوران در پاییز سال ۱۳۸۵ بود. کارشناسان و متخصصان از مدتها قبل، این حادثه تلخ را پیشبینی کرده و درباره آن هشدار داده بودند. با این حال، متاسفانه آنچنانکه باید به این هشدارها توجه نشد تا زمانی که در نهایت ریزش اتفاق افتاد و معدن عملا تا سالها غیرفعال ماند و یا با ظرفیت بسیار پایین به فعالیت ادامه داد. این مسئله به معنای قطع شدن و یا کاهش بیسابقه سهمیههای تعیینشده بود و کار را به جایی کشاند که باطلههای جمعشده در مجاورت معدن به عنوان خاک سهمیهای با عناوین جدید و گوناگون بین واحدهای ذوبکننده توزیع شد.
از آن روز تاکنون، تهیه ماده اولیه در کشوری که از نظر معادن سرب و روی در جهان صاحب رتبه و نام به شمار میآید، تبدیل به یک معضل اساسی شده است. بخش قابل توجهی از سرمایههای مالی، انسانی، فکری و ابزاری زیادی که میتوانند در زمینه ارزآوری، اشتغال و ایجاد ارزش افزوده تاثیر بسزایی داشته باشند، در انتظار تامین خوراک، بیاستفاده و بلاتکلیف ماندهاند. علاوهبراین مشکلات، از ابتدای سال گذشته، همان سهمیههای نیمبند نیز قطع شدهاند و شرکت تهیه و تولید مواد معدنی ایران که متولی توزیع سهمیهها بوده است، انواع ماده معدنی پایه سرب و روی را با قیمتهایی صرفا در بازار بورس کالا عرضه میکند که بنا به اظهار عموم تولیدکنندگان خرد و کلان، فاقد توجیه اقتصادی برای تولید فلز است. گذشته از خاک معدنی، طی سالهای اخیر، مواد افزودنی نیز در بازار با کمبود و افزایش قیمت مواجه شدهاند؛ به نحوی که فاصله قیمت تمامشده شمش با قیمت فروش روز به روز کاهش یافته است. از این میان میتوان به افزایش ۱۳ برابری قیمت اسید سولفوریک، هفت برابری قیمت پرمنگنات پتاسیم، ۶ برابری قیمت آهک هیدراته و سایر مواد افزودنی در همین حدود اشاره کرد.
راهکارهای پیشنهادی شما جهت رفع چالشهای موجود در این صنعت چیست؟
صنعت روی در ایران عمدتا و عملا غیردولتی بوده است و اکثر دستاندرکاران آن به صورت خصوصی فعالیت داشتهاند و بیشک از هیچ یک از امتیازات وابستگی به دولت و دستگاهها و سازمانهای دولتی بهرهای نبردهاند. به همین منظور، انتظار میرود که امتیاز بهرهبرداری از منابع اصلی و معتبر تامین خوراک کارخانهها که معادن سرب و روی بزرگ کشور هستند، با پیروی از سیاست کاهش تصدیگری دولتی که از اصول قانون اساسی نیز محسوب میشود، به نحو مناسب در اختیار کارخانههای تولید سرب و روی قرار گیرد. این امر در ابتدا برای این کارخانهها اطمینانی برای تامین خوراک ایجاد میکند و سپس این معادن، با قرار گرفتن در اختیار بخش خصوصی، میتوانند رونق بیشتری بگیرند. سالهای طولانیای از وعده رونق معدن مهدیآباد یزد گذشته است. تصمیم چنین بود که مواد معدنی آن در اختیار تولیدکنندگان روی قرار داده شود اما متاسفانه این وعدهها و امیدها در کشاکش سازمانها و نهادهای دولتی، رنگ باختهاند و فراموش شدهاند.
اصولا صنعت تولید روی در کشور یک صنعت بومی شده است و عمده مواد اولیه و افزودنی و ماشینآلات آن در داخل کشور تولید میشود (به استثنای بعضی از اقلام که در زمره «high tech» قرار میگیرند). در واقع میتوان گفت که بیش از ۹۰ درصد نیازهای تولید از بازارهای داخل تامین میشود. این در حالی است عمده شمش روی تولیدی داخل کشور صادر میشود و ارزآوری قابل توجهی به همراه داشته است. شرکت ذوب روی اصفهان در سال قبل بهتنهایی نزدیک به ۲۵ میلیون دلار ارز وارد کشور و شبکه بانکی کرده است. یقینا هیچ واحد تولیدی و بنگاه اقتصادیای نمیتواند ادعا کند که شرایط تحریمی بر فعالیت آن تاثیری نگذاشته است. با این حال، در مورد این صنعت به طور خاص، افزایش بیسابقه نرخ ارز در یک بازه زمانی کوتاه و نیز چندنرخی بودن آن تاثیرگذارترین عامل بوده است. در نگاه اول، شاید چنین به نظر برسد که افزایش نرخ ارز قیمت فروش شمش را که بر اساس دلار آمریکا و منطبق با قیمت روز «LME» است، افزایش داده و این به نفع تولیدکننده بوده است. با این حال، وقتی به این واقعیت توجه کنیم که هزینههای تامین مواد اولیه، ماشینآلات و قطعات به مراتب بیش از این افزایش داشتهاند (به این دلیل که ارز حاصل از صادرات باید عینا در سیستم بانکی با نرخ نیما مبادله شود اما مواد اولیه، ماشینآلات و قطعات در عمل در بازار آزاد بر اساس قیمت ارز آزاد فروخته میشوند)، درمییابیم که کفه ترازو به نفع تولیدکننده پایین نرفته است. این موضوع در واقع همان زیان ناشی از چندنرخی بودن ارز محسوب میشود که بنگاههای اقتصادی معتبر و متمکن به قانون را در تنگنا قرار داده است؛ در حالی که دست واسطهها و بنگاههای زیرزمینی را در کسب سودهای غیرمتعارف باز گذاشته است. در چنین شرایطی، استفاده از ارز حاصل از صادرات برای ورود اقلام مورد نیاز و تحقیق در زمینه استفاده بهینه از مواد اولیه و افزودنی و حتی استفاده از آن در زمانی که پسماند خوانده میشد، به عنوان بخشی از مواد اولیه (خصوصا برای محصولات جانبی)، راهکارهاییاند که میتوانند آسیبپذیری را به حداقل برسانند و بقا و سودآوری واحد را تضمین کنند.
کلام پایانی
از آنجایی که در صنعت روی، قیمت فروش محصول خارج از اراده تولیدکنندگان است، شرکت ذوب روی اصفهان باید تمام تلاش خود را بر کاهش بهای تمامشده متمرکز کند. از آنجایی که قیمت مواد اولیه نیز تابع بازار و سایر قیمتهاست، بیشترین تلاش این شرکت معطوف به کاهش مصرف مواد اولیه از طریق تکنولوژیهای جدید و توجه به راهکارهای افزایش راندمان و همچنین فناوریهای بازیافت است. علاوه بر اینکه مهمترین مزیت نسبی شرکت ذوب روی اصفهان استفاده از تکنولوژی کورههای ولز برای استفاده از خاکهای معدنی کمعیار است که قیمت پایینتری دارند، میتوان به پروژهها و برنامههایی نیز اشاره کرد که به منظور کاهش بهای تمامشده تولید در حال اجرا هستند. در وهله نخست، در شرکت ذوب روی اصفهان، بافت خوراک اولیه به نحوی تغییر میکند که کمترین نیاز را به مواد افزودنی برای لیچ و تصفیه داشته باشد. در این شرکت، پروژه تامین برق داخلی برای افزایش تولید و کاهش سهم هزینههای ثابت در تولید انجام خواهد شد. در قسمت ذوب و ریختهگری شرکت ذوب روی اصفهان نیز از کوره ذوب القایی به جای کوره سوخت فسیلی استفاده میشود تا راندمان در واحد تولید افزایش یابد. در پایان، باید اشاره کرد که این واحد صنعتی به فعالیتهای مذکور برای کاهش بهای تمامشده تولید بسنده نکرده و جستوجو برای معادن مناسب و قابل بهرهبرداری و خرید این معادن را نیز در دستور کار خود قرار داده است.
ثبت دیدگاه