در دنیای صنعتی امروز، تکنولوژی به یکی از عوامل کلیدی و اثرگذار در توسعه واحدهای صنعتی تبدیل شده است. به سبب اهمیت بالای فناوری در کسب توان رقابتی بنگاههای اقتصادی، مدیریت تکنولوژی هماکنون یکی از شاخههای مهم مدیریت محسوب میشود. اجرای یک نظام مدیریت تکنولوژی، با رویکرد ارتقای شرایط و مشخصات فنی تجهیزات و انتخاب، کسب، انتقال و بهکارگیری فناوریهای نوین در راستای تحقق استراتژیهای تدوینشده، سهم بهسزایی در توسعه بنگاه اقتصادی خواهد داشت.
امروز بازار فولاد جهان به بازاری رقابتی بدل شده است که در آن هر تولیدکنندهای که بتواند با قیمت تمامشده پایینتر محصولات خود را عرضه کند قطعا سهم بیشتری از بازار را کسب خواهد کرد. از این رو، تولیدکنندگان فولاد در تلاش هستند تا با استفاده از تکنولوژیهای روز دنیا، بهرهوری و کیفیت محصولات خود را افزایش دهند.
با توجه به ابعاد گسترده و نقش مهم صنعت فولاد در رشد اقتصادی کشور و نیز اثر تعیینکننده تکنولوژی در رشد و توسعه این صنعت، کسب و بهرهگیری از فناوریهای روز از اهمیت ویژهای در این عرصه برخوردار است. اجرای الگویی مناسب به منظور مدیریت تکنولوژی این امکان را به واحدهای فعال در صنعت فولاد کشور خواهد داد تا با تولید محصولاتی باکیفیت، به سمت رشد صادرات و ارزآوری به کشور حرکت کنند.
مديريت تکنولوژی، از اولويتهای سياستگذاری فولاد مبارکه
شرکت فولاد مبارکه اصفهان، به عنوان بزرگترین واحد فولادی کشور، با توجه به اهمیت بسیار بالای مقوله تکنولوژی در توسعه صنعتی، همواره مسئله بهکارگیری تکنولوژیهای روز را یکی از اولویتهای سیاستگذاریهای خود قرار داده و در سالهای اخیر برنامهریزیهای گستردهای را در زمینه اجرای الگویی برای مدیریت تکنولوژی دنبال کرده است. در این شرکت، طی سالهای ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۰، مطالعات روند تکنولوژی فولادسازی و ریختهگری مداوم، نورد سرد و آهنسازی با همكاری اساتید دانشگاه صنعتی اصفهان صورت پذیرفت. از سال ۱۳۸۰، با بازنگری رویکرد فوق، مطالعات روند تكنولوژی به صورت مجزا و بر حسب نیاز و درخواست واحدها انجام شد. سپس با بهرهگیری از خدمات مشاوره استادان دانشگاه تربیت مدرس و پس از بررسی و بهینهكاوی از مدلهای مدیریت تكنولوژی مطرح دنیا (مانند گریگوری و فال)، مدل مدیریت فناوری فولاد مبارکه در سال ۱۳۸۹ ایجاد و همچنین سبد فناوری برخی از فرایندها تعریف شد.
در سال ۱۳۹۳ رویکرد مدیریت تکنولوژی در شرکت فولاد مبارکه، با استفاده از مدل ستیندامار و همکاران، بازنگری و اصلاح شد. این نظام با در نظر گرفتن محرکهای «فشار تکنولوژی» و «کشش بازار» طرحریزی شده و شامل فرایندهای شناسایی، انتخاب، اکتساب، بهرهبرداری و محافظت از تکنولوژی است و مطابق با گردش کارهای تدوینشده این چرخه، مدیریت میشود. فرایندهای مدیریت دانش و مدیریت پروژه نیز به عنوان فرایندهای پشتیان برای این نظام اجرا میشوند.
به منظور برنامهریزی برای توسعه محصولات جدید و اکتساب تکنولوژی مورد نیاز برای تولید این محصولات، در ابتدا پورتفولیوی محصولات با استفاده از مدل GE تدوین و سپس تکنولوژیهای مورد نیاز برای تولید این محصولات با استفاده از مدل T-Plan انتخاب میشوند.
رويکردی برای رشد بهرهوری
در کنار کسب یا انتقال تکنولوژی، مقوله بهرهگیری مناسب و مطلوب از فناوریهای مورد استفاده عاملی تعیینکننده در توسعه سازمان برشمرده میشود. از این رو، پایش و ارزیابی تکنولوژیهای موجود یکی از بخشهای مدیریت تکنولوژیها در صنایع فولادی محسوب میشود. در همین راستا، در در شرکت فولاد مبارکه به منظور پایش فناوریهای کلیدی و اثرگذار در فرایندهای تولید مطابق با فرایندهای مدیریت تکنولوژی، با تدوین درخت تکنولوژی، تصویری تمامنما از موجودیت تکنولوژیک شرکت ترسیم میشود. تکنولوژیهای شناساییشده با بهرهگیری از الگوی مورین از دو بُعد ارزیابی میشوند: ۱٫ جذابیت تکنولوژی؛ ۲٫ توانمندی سازمان. برای اندازهگیری هریک از ابعاد فوق، شاخصهای پایش و اندازهگیری با بهرهگیری از مدل دکتر ژولی تدوین شدهاند و طی سالها ارزیابی و بازنگری، بهبود یافتهاند.
شرکت فولاد مبارکه همچنین در راستای بهبود و ارتقای فناوریهای نصبشده موجود خود دو رویکرد کلی را لحاظ میکند:
۱٫ رویکرد فرایندمحور: مطابق با مدل تشریحشده، پس از ارزیابی تکنولوژیها، پروژههای مورد نیاز برای بهبود و ارتقای فناوریها شامل جایگزینی تکنولوژی (طرحهای سرمایهگذاری) و پروژههای بهبود و تحول (TQ) تدوین و پس از طی مراحل امکانسنجی فنی اقتصادی و اخذ بودجه، اجرا میشوند.
۲٫ رویکرد درخواستمحور: هر سال، مطابق با درخواست نواحی تولیدی شرکت فولاد مبارکه، درخواستهای بهبود و یا جایگزینی مربوط به سایر تکنولوژیها عنوان میشوند و پس از طی مراحل نیازسنجی، امکانسنجی فنی اقتصادی و اخذ بودجه، به اجرا درمیآیند.
انتهای پیام/
ثبت دیدگاه