مدیریت دانش، شناسایی، کسب، پالایش، سازماندهی، ذخیرهسازی و انتقال اطلاعات و دانش مناسب به منظور بهبود و تغییر ادراک و عملکرد کارکنان سطوح مختلف سازمان در زمان مناسب است. مدیریت دانش موضوعی وسیع و درحالرشد در سازمانهاست و ارائه تعریفی جامع و کامل از آن بسیار مشکل است که با در نظر گرفتن رویکردها و کاربردهای متفاوت مدیریت دانش، این کار دشوارتر نیز به نظر میرسد. یکی از اهداف آشکار مدیریت دانش، ایجاد ارزش در سازمانهاست. یکی از عمومیترین راههای ایجاد ارزش از سوی دانشکاران، پشتیبانی برای تصمیمگیری کارآمد است. آنها چیزی ایجاد میکنند که سرمایه اجتماعی نامیده میشود. دانشِ دانشکارانی که میتوانند با تصمیمگیری موثر در سازمان ارزش ایجاد کنند پیشنیاز مدیریت دانش است. مدیریت دانش راهبردی است که داراییهای ذهنی و فکری سازمان را مدیریت و هدایت میکند. پیادهسازی نظام مدیریت دانش فرایندی بلندمدت است (عموما بین سه تا پنج سال برای شرکتهای متوسط و بزرگ). برای اینکه مدیریت دانش بتواند در عملکرد و بهرهوری شرکتها تاثیر بگذارد، در حین فرایند و پس از آن، به زمان نیاز دارد تا نتایج و دستاوردها ملموس و قابلمشاهده باشند.
با الگوبرداری از شرکتهای پیشرو در جهان، به نظر میرسد که برای شرکتی در ابعاد فولاد خراسان (با حدود هزار تا ۳ هزار پرسنل)، از نقطه شروع تا نهادینه شدن کامل نظام مدیریت دانش و عیان شدن نتایج عملکردی آن بر روی فرایندهای تولیدی و بهرهبرداری، حدود هشت تا ده سال زمان لازم است («راهنمای استقرار عملی مدیریت دانش»، بهرام جلوداری و همکاران، ۱۳۹۷)، که در صورت سازماندهی مناسب و برخورداری کامل از حمایت مدیران ارشد و ایجاد ساختارهای تکنولوژیکی و انسانی (فرهنگسازی منابع انسانی)، این زمان میتواند کوتاهتر نیز بشود. با توجه به نوپا بودن نظام مدیریت دانش در شرکت فولاد خراسان و با عنایت به حمایت بیدریغ مدیریت ارشد و کادر رهبری سازمان که کمک شایانی در زمینههای عقد قرارداد، ایجاد ساختار، تامین هزینهها و گزارشگیری مداوم از روند اجرای پروژه در کمیتههای راهبردی و اجرایی مدیریت دانش داشته است، در طی یک سال و نیمی که از پروژه استقرار فرایند مدیریت دانش گذشته است، این نظام هماکنون در فاز ۷ و در حال مستندسازی دانش و تجارب کارکنان است. در این راستا سعی شده است تا برای سوالات زیر پاسخی درخور داده شود:
۱٫ چگونه و به چه طریقی میتوان تولید و خدمات شایسته به مشتریان ارائه داد؟
۲٫ چگونه و به چه طریقی مهارتها، دانش و دیگر بروندادهای ذهنی مورد نیاز از منابع مختلف تامین و به کارکنان انتقال داده شود؟
۳٫ تغذیه اطلاعاتی و دانشی کارکنان چگونه و به چه طریقی انجام شود؟
به طور کلی، مدیریت دانش از طریق ایجاد یک حافظه سازمانی جامع و در دسترس، به تحقق اهداف مذکور کمک میکند.
سياستهای شرکت فولاد خراسان در پيادهسازی مديريت دانش
در راستای تحقق اهداف بالا و تعیین سیاستها و راهکارهای مناسب به منظور دستیابی به آنها، ابتدا بايد توجه داشت که ابزار تحليل به جای تحليلگر نمينشيند و همچنين ابزارهای تدوین استراتژی جاي تفكر استراتژيک را نميگيرند. در هر صورت، یکی از ابزارهای مناسب برای تصمیمگیری استراتژیک، ماتریس «QFD» است. گامهای تشکیل این ماتریس به شرح زیر است:
• گام اول: تعیین اهداف؛
• گام دوم: تعیین توانمندسازها به منظور تحقق استراتژی؛
• گام سوم: تعیین میزان تاثیرگذاری توانمندسازهای مدیریت دانش بر دستیابی به استراتژیها؛
• گام چهارم: جایگاه مطلوب سازمان در کسب استراتژیهای مدیریت دانش؛
• گام پنجم: میزان اهمیت هدف از دید سازمان.
به منظور استفاده از دانشها و تجربیات شرکتهای داخلی و بینالمللی، شرکت فولاد خراسان به انجام چنین اقداماتی پرداخته است و خواهد پرداخت: ایجاد ارتباط موثر بین صنایع، دعوت از خبرگان و متخصصان این شرکتها به عنوان مدرس در دورههای آموزشی و یا به عنوان مشاور در پروژهها، حضور فیزیکی پرسنل در شرکتها به عنوان ماموریت آموزشی، حضور در نمایشگاهها، سمینارها و سمپوزیومهای داخلی و بینالمللی از جمله سمپوزیوم فولاد کشور در تهران و کیش، حضور در نمایشگاههای صنعت و معدن در سطح کشور و منطقه و حضور فعال متخصصان فولاد خراسان در همه فعالیتهای شاخص کشوری در زمینه معدن و فلزات.
در دورههای آموزشی، از استادان خبره دانشگاهها، خصوصا آنهایی که در زمینه صنعت، تجربه و مهارت کاربردی دارند، دعوت میشود. در برخی از پروژهها، از جمله پروژه استراتژیک بومیسازی صنعت فولاد، از دانش این حوزه بهره فراوانی برده شده است. از جمله مهمترین اقدامات، حضور مستمر در همایشهای مدیریت دانش برگزارشده توسط دانشگاههای شهید بهشتی، صنعتی شریف و… بوده است.
تبديل دانش ضمنی به دانش صريح در فولاد خراسان
دانش سازمانی از نظر پولانی (۱۹۶۶) به دو دسته کلی دانش صریح (explicit knowledge) و دانش ضمنی (tacitknowledge) تقسیم میشود. دانش صریح دانشی است که بهوضوح تعریف یا فرموله میشود و به طرق مختلف قابلانتقال است، اما دانش ضمنی از مدلهای ذهنی، باورها و اعتقادات هر فرد تشکیل میشود و ریشه در درون افراد دارد و بیان آن در قالب کلمات بسیار دشوار است؛ زیرا برای فرد بدیهی شده است. برای سازمانها انتقال دانش صریح بسیار آسان است؛ زیرا در قالب کتاب، بروشور، دستورالعمل، جزوه و فایلها ذخیره و نگهداری میشوند. اما این دسته فقط حدود ۲۰ درصد از کل دانش سازمانها را شامل میشود و۸۰ درصد مابقی مربوط به دانش ضمنی افراد است که وقتی فرد سازمان را ترک میکند، این دانش نیز از بین میرود؛ به همین دلیل، به آن «دانش در خطر» نیز گفته میشود. دانش ضمنی، از طریق فرایند بیرونی شدن، تحت عنوان دانش آشکار در اختیار گرفته میشود و دستیابی به آن امکانپذیر میشود (نوناکا، ۱۹۹۴). بنابراین به نظر میرسد که هدف اصلی نظام مدیریت دانش، کشف و ثبت و بهاشتراکگذاری این مدل از دانشها، ضمن حفظ و بهروزرسانی دانشهای آشکار است.
در حال حاضر، این امکان در بستر نرمافزاری «Is-suite» و توسعه نرمافزار مدیریت دانش و ایجاد نرمافزار ثبت دانش در سه بخش (تجربه، مهارت و دانش تطبیقی) در حال شکلگیری است تا افراد با حضور در سامانه، به ثبت، نشر و اشتراکگذاری تجربیات خود و استفاده از تجربیات همکاران بپردازند. در آینده نزدیک و با اجرای آموزشهای لازم، این نرمافزار رونمایی خواهد شد و در اختیار کلیه همکاران قرار خواهد گرفت.
در طول پروژه، در سه بُعد اصلی ایجاد ساختار، فرهنگسازی و بستر نرمافزاری اقدامات شایستهای انجام شده است و امید میرود تا با حمایت ارکان توانمندساز و تسهیلگران پروژه در سطح سازمان، بهخصوص در واحد بهرهبرداری شرکت، این اقدامات به سرانجام برسند.
دستورالعمل استخراج و نگهداری و اشتراک دانش کارکنان در شُرف بازنشستگی شرکت تهیه و به مرحله اجرا گذاشته شده است. استخراج دانش از بازنشستگان شرکت مجتمع فولاد خراسان از طریق این روشها انجام میشود:
• انجام مصاحبههای حین خروج؛
• مستندسازی نقشه دانش و تجربیات؛
• فرصت ششماهه ثبت تجربیات پیش از بازنشستگی در قالب پایاننامه بازنشستگی؛
• استاد و شاگردی؛
• برگزاری جلسات پرسش و پاسخ تخصصی؛
• ارائه آموزشهای تخصصی؛
• حضور در انجمنهای خبرگی.
الگوهایی که این شرکت برای طبقهبندی، حفظ و ارتقای دانش موجود خود استفاده میکند به این شکل است که در فازهای اولیه، برای شناخت و ارزیابی وضع موجود، شرکت اقدام به جمعآوری اطلاعات مورد نیاز کرده و با بررسی مدلهای پیشرفته مدیریت دانشساز، به منظور سنجش بلوغ مدیریت دانش از مدل Kmmm زیمنس استفاده شده است. سپس در تعیین استراتژیهای شرکت از ماتریس QFD استفاده شده و پس از آن، در راستای تعیین مدل بهینه و کاملی که تمام جنبههای موثر دانشی و سیاستهای تعیینشده شرکت را در بر بگیرد، مدل بلوکهای ساختمانی مدیریت دانش به کار رفته است. این مدل یک سیکل پویا (dynamic) محسوب میشود که به طور مستمر در چرخش است. همانگونه که در شکل ۱ دیده میشود، سیکل درونی از طریق بلوکهایی نظیر شناسایی دانش، اکتساب دانش، توسعه دانش، توزیع دانش و حفظ و نگهداری و استفاده و کاربرد دانش ساخته میشود. سیکل بیرونی شامل بلوکهایی نظیر ارزیابی دانش و اهداف دانشی است. آنچه این دو سیکل را تکمیل میکند و به هم پیوند میدهد بازخورد است (پروبست، ۲۰۰۵). در مرحله ششم از پروژه استقرار نظام مدیریت دانش، مقرر شده است که فرمهایی برای اشتراکگذاری دانشها و تجربیات در سامانه «Is-suite» طراحی شود و در اختیار همکاران قرار گیرد.
انتهای پیام/
ثبت دیدگاه